لزوم برخورد قاطع و جدی با طالبان

از چند هفته پیش و متعاقب اخطار صریح جناب آقای رئیسی به سران طالبان جهت آزادسازی حق آبه ایران از آب رودخانه هیرمند تنش ها بین ایران و افغانستان تحت سلطه طالبان شروع شد و عاقبت این تنش های لفظی در صبح روز شنبه ۶ خرداد به درگیری نظامی منجر شد و متاسفانه طبق اخبار واصله در این درگیری ها چند نفر از مرزبانان غیور و جان بر کف ایران در راه دفاع از مرزهای میهن شهید و مجروح شده اند و نیروهای طالبان حتی به داخل خاک ایران نیز وارد شدند که البته این تجاوز با واکنش سریع نیروهای مرزبانی به سرعت دفع شد ولی آنچه که هنوز التیام نیافته غرور جریحه دار شده ملت ایران و خشم ایرانیان از این گستاخی طالبان می باشد.

متاسفانه از زمان روی کار آمدن طالبان که اتفاقاً مقارن با شروع به کار دولت سیزدهم در ایران بود سیاست نزدیکی و مماشات با طالبان نیز در دستور کار مقامات ایران قرار گرفت و حتی احمد نادری نماینده اصولگرا و ارزشی تهران در آن زمان در صفحه توییتر خود نوشت: « طالبان یکی از جنبش های اصیل منطقه و با زمینه قوم پشتون است. حضور در سفارت جمهوری اسلامی ایران در دوحه را بایستی به فال نیک گرفت. همکاری با آنان می تواند به گسترش ثبات در جامعه افغانستان و جلوگیری از نفوذ گروه هایی همچون داعش منجر شود.‏ نباید در دام بازنمایی های اشتباه رسانه های آمریکایی از آنان بیفتیم.» و افرادی نظیر رائفی پور اقدام به تطهیر طالبان و سخنرانی در مدح این گروه نمودند و بدین ترتیب جریان موسوم به اصولگرا و جبهه پایداری و ارزشی ها با در پیش گرفتن سیاست اشتباه تعامل با طالبان و بدون در نظر گرفتن این نکته مهم که اصولاً طالبان آلت دست دولت قطر و دست پروده سرویس های اطلاعاتی پاکستان و عامل غیر مستقیم آمریکا در منطقه جهت اجرای طرح مهار جمهوری اسلامی می باشد با این گروه سفاک و خشن وارد همکاری شدند غافل از اینکه طالبان با چراغ سبز آمریکا در افغانستان به قدرت رسیده بود و آمریکایی ها برای اجرای طرح مهار ایران حتی ۸۰ میلیارد دلار سلاح نیز برای طالبان به جا گذاشته اند و از اساس جنبش اصیلی نیز در کار نبوده است.

از سوی دیگر پشت کردن مقامات ایران به جبهه مقاومت ملی افغانستان و گروه احمد مسعود و تحویل دادن کلید سفارت افغانستان در تهران به نماینده طالبان شاید بزرگترین خطاهای راهبردی ایران در مواجهه با طالبان بودند و امروز نیز ما چوب همان ساده اندیشی های سیاستمداران اصولگرای خود را می خوریم.

گروه طالبان به عنوان جریانی که با زور اسلحه به قدرت رسیده فقط منطق زور و جنگ را می فهمد و اهل تعامل و مذاکره نیست لذا مذاکره با طالبان و ژست های دیپلماتیک گره ایی از کار ایران باز نمی کند و در این مقطع زمانی فقط مشت آهنین است که می تواند جلوی طالبان را بگیرد و سهل انگاری و مماشات با طالبان فقط به جری شدن این گروه کمک کرده و باعث جریحه دار شدن غرور ملی ایرانیان و بی اعتمادی مردم به اقتدار نظام می گردد.

البته سران طالبان با شروع این جنگ محدود و تجاوز به خاک ایران بیشتر به دنبال اثبات اقتدار خود به مردم افغانستان بودند و به قول معروف این نمایش های طالبان بیشتر مصرف داخلی دارد چرا که ایشان بهتر از همه می دانند که جنگیدن با ایران به عنوان یکی از بزرگترین قدرت های موشکی و پهپادی جهان کار چندان ساده ایی نیست و به نفع خود طالبان است که این درگیری در همین حد و اندازه باقی بماند.

به همین دلیل است که اگر فقط یک هدف نظامی طالبان در شرق افغانستان مورد اصابت موشک های بالستیک ایران قرار بگیرد طالبان بساط خود را جمع کرده و این نمایش مضحک را پایان می دهد و دیگر جرات تجاوز به خاک را به خود نخواهند داد و احتمالاً حق آبه ایران از هیرمند را هم تمام و کمال تحویل خواهند داد.

امروز نشان دادن مشت آهنین به طالبان یک انتخاب نیست بلکه یک الزام است چرا که اگر امروز جلوی طالبان گرفته نشود معلوم نیست که فردا طالبان چه اقدامی را انجام می دهد و چگونه اقتدار ایران را به چالش می کشند.

مسئولان ارشد نظام هم فارغ از حب و بغض ها و نگاه های متعصبانه باید بدانند که گستاخی طالبان اقتدار نظام اسلامی را هدف قرار داده و اگر نظام جمهوری اسلامی نتواند این گروه را در خارج ها مرزهای ایران سرکوب کند قطعاً باید در آینده نچندان دور با این گروه و عناصر داخلی ایشان در داخل کلانشهرهای مرکز کشور بجنگد.

نوشته ایجاد شد 726

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *