بازی افتتاحیه جام جهانی ۲۰۲۲ قطر بین تیم های ملی قطر و اکوادور به خوبی نشان داد که در این دنیا خیلی چیزها (از جمله میزبانی جام جهانی فوتبال) را می توان با پول خرید ولی اصالت و افتخار با پول خریدنی نیست و حتی اگر اکوادور هم که باشی می توانی در بازی افتتاحیه جام جهانی تیم چند ملیتی قطر میزبان را با دو گل شکست بدهی.
این اولین بار در تاریخ جام جهانی است که تیم میزبان در بازی افتتاحیه به یک حریف تقریباً بی نام و نشان و بی تماشاگر می بازد و همین باخت مفتضحانه قطر ثابت کرد که قطر میزبان شایسته ایی برای این مهمترین تورنمنت بین المللی دنیای فوتبال نبوده و انتخاب این کشور برای میزبانی چنین مسابقاتی یک اشتباه محض بوده است.
البته این شکست فقط برای قطر نبود و یک افتضاح شرم آور بزرگ برای فیفا محسوب می گردد چرا که طبق برخی گزارش ها قطر با پرداخت رشوه چنین موقعیتی را به دست آورده بود و حتی قصد داشت با پرداخت رشوه نتیجه چند بازی اول جام جهانی را هم به نفع خود تمام کند!
اما این کشور کوچک حوزه خلیج فارس که وسعت خاک آن حتی از استان تهران هم کمتر است چگونه توانست میزبان جام جهانی شود؟
میشل پلاتینی در نوامبر۲۰۱۰ در یک روز سرد برای صرف ناهار با رئیسجمهوری فرانسه به کاخ الیزه رفت و انتظار یک دیدار خصوصی داشت. در عوض، میشل پلاتینی، بازیکن افسانهای فرانسوی که در دوران بازنشستگیاش به یکی از قدرتمندترین مردان فوتبال تبدیل شده بود، وقتی به سالنی مجلل در داخل اقامتگاه رسمی رئیسجمهور پا گذاشت، بلافاصله متوجه شد که نیکلا سارکوزی، مردی که برای دیدنش آمده، غایب است. او به جای ملاقات با سارکوزی، به سمت گروه کوچکی هدایت شد که در اتاق گپ میزدند. او وارد جایی شد که این گفتوگوها مسیر حرفهای او را تغییر میداد، شهرت او را لکهدار میکرد و برای همیشه مسیر ورزشی خود را که زندگیاش وقف آن شده بود، تغییر داد.
پلاتینی هنگام معرفی رسمی به میهمانان افتخاری ناهار لبخند زد: شیخ حمدبنجاسم آلثانی، نخستوزیر قطر و شیخ تمیمبنحمد آلثانی که ظرف چند سال بهعنوان حاکم مطلق کشور، جایگزین پدرش شد. قطریها به پاریس آمده بودند تا درباره طرحی صحبت کنند که بسیار با شکوه بود: کشور کوچک و ثروتمند خلیجفارس میخواست میزبان جام جهانی باشد. پلاتینی، نایب رئیس فیفا هیات حاکمه جهانی فوتبال، مدتها با این ایده مخالف بود. یک سال پیش از آن، او به دوستانش گفته بود که معتقد است اجازه دادن به قطر – کشوری بدون هیچ سنت فوتبالی معناداری و فاقد زیرساختهای اولیه مانند استادیومها – برای برگزاری بزرگترین رویداد ورزشی در جهان، برای فیفا فاجعهبار خواهد بود. تنها دو ماه قبل، او به رقیب قطر یعنی ایالات متحده اعتراف کرده بود که میخواهد مسابقات۲۰۲۲ «هرجا به جز قطر» برگزار شود. با این حال در عصر همان روز، آن کشور (آمریکا) که رزرو پلاتینی بود، موقعیت خود را از دست داد.
برای این جلسه سارکوزی دیرهنگام وارد جلسه شد. آنچه موجب شد تا میشل پلاتینی در حین نهار کاری نظر خود را عوض کند، بهشکل یک راز باقی مانده و همچنان جای مناقشه است. خود پلاتینی حداقل دو نسخه متمایز از وقایع ارائه کرده است – در هر دوی آنها گفت که رای او انتخاب خودش بوده و منعکسکننده نفوذ خارجی نیست – و در سال۲۰۱۹ توسط بازرسان فرانسوی بازداشت شد؛ هرچند که به این مورد خاص متهم نشد. با این حال، در آن زمان معامله انجام شد: یک هفته پس از ناهار، در داخل سالن کنفرانس زوریخ، قطر بهعنوان میزبان جام جهانی۲۰۲۲ تایید شد. پرطرفدارترین ورزش جهان از آن زمان با عواقب آن تصمیم دست و پنجه نرم میکند. بازرسان آمریکایی و خود فیفا از آن زمان گفته بودند که چندین عضو هیاتمدیره فیفا برای انتقال رای به قطر رشوه دریافت کردهاند (نام پلاتینی در میان آنها نبود). تحقیقات گسترده فساد درباره نحوه انجام تجارت فیفا منجر به دستگیری دهها نفر شد.
آن موارد و موارد دیگر به سرنگونی کل رهبری فیفا کمک کردند و تقریبا خود این نهاد را از بین بردند. اما این تصمیم بهطور غیرقابل برگشتی نیز اقتصاد فوتبال را که رتبه عالی دارد، تغییر داد. قطر پس از پیروزی برای کسب میزبانی جام جهانی، به سرعت جایگاه خود را بهعنوان یک قدرت واقعی در این ورزش تثبیت کرد. در عرض یک سال پس از صرف ناهار در کاخ الیزه، یک قطری تیم فرانسوی پاریسنژرمن را خرید و یک شبکه ورزشی متعلق به قطر با خرید حق پخش، شروع به ریختن پول به فوتبال اروپا کرد. این هجوم پول نقد نه تنها بر درآمد بازیکنان برتر و محل بازی آنها تاثیر میگذارد، بلکه برای مدت کوتاهی باعث ایجاد شکاف آشتیناپذیری بین تعداد انگشتشماری از ثروتمندترین تیمهای ورزشی و بقیه تیمها میشود.
در همان زمان، ساختوسازهای دیوانهوار آغاز شد. کشور کوچک خلیجفارس در یک پروژه خیرهکننده شروع به ساخت ورزشگاهها کرد که به گفته منابع حقوق بشری جان هزاران کارگر را گرفت؛ هرچند قطر این موضوع را رد میکند. این کشور بهرغم اختلافات فرهنگی، حالا به نقطهای رسیده است که زمانی تصور آن برایش سخت بود: صدها نفر از بهترین بازیکنان فوتبال جهان و بیش از یک میلیون هوادار در شبهجزیرهای به شکل «شست» در خلیجفارس جمع شدهاند و آماده مسابقاتی هستند که «بازی» را تغییر میدهد.
پیشنهادی که فیفا را از هم گسست
برای بیشتر قرن بیستم، قطر یک کشور بیثمر خلیج فارس بود که بیشتر بهدلیل غواصی مروارید شناخته شده بود تا قدرت سیاسی. مردم آن فقیر بودند و از همسایگان سعودی خود بسیار عقب بودند. بعد ناگهان «گاز» پیدا شد. کشف بزرگترین میدان گازی جهان در سال۱۹۷۱ منجر به اولین دگرگونی قطر شد: تبدیل آن به یکی از ثروتمندترین کشورهای جهان و جرات بخشیدن به رهبران آن برای اینکه ملت خود را نه تنها زیر سایه همسایگان ثروتمندتر خود نبینند، بلکه بهعنوان یک رقیب واقعی ژئوپلیتیک کشور خود را مطرح کنند. در این راستا تلاش برای میزبانی جام جهانی فقط یک گام دیگر برای محقق کردن این امر بود؛ فرصتی برای معرفی خود، برای بیان داستان خود، در یک صحنه واقعا جهانی.
قطر سالهاست که انتقادات از تلاش خود برای کسب میزبانی جام جهانی (به شیوه غیر معمول) را بهعنوان حسادت یا بدتر از آن، نژادپرستی غربی رد کرده است. اما داشتن پول و جاهطلبی برای میزبانی مسابقات چیز دیگری را نشان میدهد. در سال۲۰۱۰، این بزرگترین مشکل قطر بود. یک هفته یا بیشتر قبل از اینکه دهها عضو کمیته اجرایی فیفا – از جمله سپ بلاتر، رئیس فیفا و پلاتینی – تصمیم بگیرند که کدام یک از پنج کشور را میزبان جامجهانی سال۲۰۲۲ کنند، هواپیمای هارولد ماین نیکولز در زوریخ فرود آمد. ماین نیکولز، شیلیایی متین و شیفته فوتبال، حداقل در تئوری، قدرت قابل توجهی داشت. تیم او وظیفه اساسی را برای بررسی هر یک از کشورها داشت و این تیم در واقع توان کشورها را برای برگزاری جام جهانی ارزیابی میکرد.
گزارشهای ارزیابی که تیم او ارائه کرده بود، در رای کمیته نقش اساسی ایفا میکرد. حکم او درباره قطر که حاصل دیدار سهروزهاش از دوحه در سپتامبر۲۰۰۹ بود، تایید قاطعانهای به این کشور برای میزبانی جام جهانی نمیداد. درحالیکه این کشور از برخی از برنامههای اولیه خود که شامل ساخت جزیره مصنوعی بزرگ برای دیده شدن از فضا، عقبنشینی کرده بود، بازرسان همچنان تردیدهای به ظاهر غیرقابل حلی داشتند: یک: قطر خیلی کوچک بود. مین نیکولز گفت: «این یک مشکل بزرگ برای سازمان بود.» دو: در تابستان هوا در این کشور بسیار گرم است (جامهای جهانی در تابستان برگزار میشود). قطر با ساختن یک استادیوم کوچک برای نشان دادن سیستم تهویه مطبوع آیندهنگر که گفته بود تضمین میکند که همه بازیها در شرایطی نزدیک به ایدهآل برگزار میشوند، تلاش کرده بود تا این نگرانیها را کاهش دهد. ماین نیکولز تحت تاثیر قرار گرفته؛ اما هنوز مساله حل نشده بود.
او گفت: «مشکل برای هواداران در روزهای غیر بازی همچنان پابرجا بود.» او میگفت که دمای هوا در ژوئن ۳۸ یا ۴۰درجه سانتیگراد یا بیش از ۱۰۰درجه فارنهایت است. انجام هیچ کاری در خیابان ممکن نیست. حتی قطریها معتقد بودند که حکم او ضربه کوبندهای بود. یکی از مقاماتی که روی پیشنهاد قطر کار میکرد اذعان کرد که گزارش ارزیابی «شرمآور» بود. هر چه ماین نیکولز با مدیران مختلف و ثروتمندان هیاتمدیره فیفا صحبت میکرد، از اینکه صحبتهای وی را جدی نمیگیرند، بیشتر شگفتزده میشد. او گفت که فقط یکی از آنها درخواست کرده بود که گزارشهای کامل را ببیند. به نظر میرسید که اکثر آنها تصمیم خود را گرفته بودند. او گفت: «آنها به من میگفتند که قطریها واقعا قوی هستند. آنها کسانی بودند که رای دادند. بلافاصله متوجه شدم که قطر برنده خواهد شد.» او تنها نبود.
در آستانه رایگیری، یک مشاور پیشنهاد قطر به یاد میآورد که به یک مقام ارشد قطری مراجعه کرده و از او پرسید که اوضاع چگونه است. او از قطعیت پاسخ شوکه شد: «تمام شد.» حق با او بود. حتی قبل از اینکه بلاتر پاکت را باز و تایید کند که خاورمیانه برای اولینبار میزبان جام جهانی خواهد بود، الجزیره، شبکه خبری مستقر در دوحه، خبر پیروزی قطر را پخش کرده بود. با این حال، پیامدها تازه شروع شده بود. دو نفر از اعضای کمیته حتی اجازه رای دادن را نداشتند. خبرنگاران صدای دو نفر از آنهایی را که قصد داشتند تا رای خود را بفروشند، ضبط کرده بودند و به همین جهت حق رایشان به حالت تعلیق در آمده بود.
به دنبال آن اتهامات بیشتری به فساد و رشوهخواری مطرح شد. وزارت دادگستری ایالات متحده سه رایدهنده آمریکای جنوبی را به دریافت رشوه ۷رقمی برای انتخاب قطر متهم کرد. در طی چند سال، در واقع، تقریبا هر یک از ۲۲عضو کمیته که در رایگیری شرکت کرده بودند، متهم به فساد شدند. در این میان دهها تن از مدیران دیگر دستگیر شدند. اکثر آنها به اجبار از فیفا خارج شدند و تعدادی از آنها بهطور کلی از فوتبال محروم شدند. حتی آنهایی که در بالای هرم سالهای سال خاک صحنه خورده بودند نیز نتوانستند از این موضوع قسر در بروند. بلاتر با اکراه اعلام کرد که استعفا خواهد داد؛ اما به هر حال محروم شد. پلاتینی نیز بهدلیل یک اتهام اخلاقی نامربوط به رشوه که منجر به محاکمه با عنوان کلاهبرداری در سوئیس شد، اخراج شد. (او و بلاتر هر دو تبرئه شدند).
رهبران قطر البته منتظر سوالات سختتری بودند. درحالیکه این کشور آماده ارائه پیشنهاد خود برای جام جهانی بود، نمایندگان آنها ساعتها در جلسات آموزشی رسانهای با مشاوران روابط عمومی که از اروپا آمده بودند، شرکت و تلاش کردند تا به پرسشهای بالقوه ناخوشایند درباره رفتار رهبران این کشور با کارگران مهاجر و افراد همجنسگرا پاسخ دهند. با توجه به اینکه همجنسگرایی در قطر غیرقانونی بوده و هست، حتی برای بلندپایهترین مقامات فیفا نیز این موضوع میتوانست حساسیت بیشتری ایجاد کند. در یک جلسه آموزشی رسانهای که اسناد آن توسط نیویورکتایمز مورد مشاهده قرار گرفته است، شیخ محمد، کوچکترین پسر حاکم وقت کشور، در این زمینه پاسخ داد و تاکید کرد که از همه بازدیدکنندگان با هر گرایشی در این کشور استقبال خواهد شد.
موضوع مهم دیگری که پسر کوچک حاکم وقت با آن مواجه میشد، رفتار آنها با کارگران بود. او اصرار داشت که قطر «اقدامات لازم» را برای محافظت از آنها انجام داده است. او گفت: «همه به کارگران مهاجر در اینجا احترام میگذارند.» البته همانطور که از پیش معلوم شد، تمام آمادهسازی بیهوده بود. سوالات هرگز مطرح نشدند. در عوض، تمرکز رسانههای خبری در طول مناقصه بر وسعت کشور، دمای شدید تابستان و – عمدتا – در دسترس بودن الکل در طول مسابقات بود. فدرا المجید، مشاور رسانهای سابق این مناقصه که بعدا قطر را به زیر پا گذاشتن قوانین اخلاقی برای تضمین مسابقات متهم کرد، گفت: «من در مصاحبههای زیادی شرکت کردم و هیچکس سوالات مهمی نمیپرسید. سوالات عمدتا از حساسیت برخوردار نبود. هیچکس باور نمیکرد که قطر برنده شود.» تنها پس از تضمین مسابقات بود که سوالات دشوار مطرح شد و تاکنون متوقف نشدهاند.
چشمانداز قطر برای جام جهانی فقط مستلزم ساخت هفت استادیوم و نوسازی ورزشگاه هشتم نبود. این کشور به یک شبکه کامل جادهها و راهآهن برای انتقال طرفداران بین میدانها و دهها هتل برای اسکان آنها نیاز داشت؛ چیزی در حد بازسازی کامل کشور؛ کشوری که از روی شنها بهدنبال ملتسازی با یک پروژه ۲۲۰میلیارد دلاری است. برای دستیابی به آن، قطر صدها هزار کارگر مهاجر را از برخی از فقیرترین نقاط کره زمین به خدمت گرفت و جمعیت این کشور را افزایش داد – که تنها در سال گذشته ۲/ ۱۳درصد افزایش یافت – و تمرکز شدیدی را بر رفتار کارگران، شرایط زندگی و حقوق آنها معطوف کرد. تعداد افرادی که در دهه گذشته یا بیشتر جان باختهاند، مشخص نیست و ممکن است هرگز نیز مشخص نشود. هزاران نفر دیگر بیمار یا مجروح یا محروم از حقوقی که وعده داده بودند به خانه بازگشتهاند.
مایکل پیج، معاون بخش خاورمیانه و شمال آفریقا در دیدهبان حقوق بشر گفت: «این رویداد کاملا بر پشته اجساد کارگران مهاجر و روی یک توازن قدرت کاملا نابرابر ساخته شد. این سوءاستفادهها بسیار قابل پیشبینی بود.» اگرچه قطر – به دستور فیفا – اکثر پروژههای ساختمانی را متوقف کرده و بیشتر کارگران را قبل از شروع جام جهانی به خانه فرستاده است، اما همچنان به نیروی کار وارداتی متکی است. متخصصان امنیتی از ترکیه، پاکستان، مصر و فرانسه، در میان سایر کشورها، برای تقویت نیروی پلیس محلی وارد این کشور شدهاند. در همین حال، موج جدیدی از کارگران مهاجر برای کارکنان هتلها، استادیومها و سرو غذا وارد شده است. با این حال، اندازه کوچک این کشور مانع از جاهطلبیهای این کشور نشده است. بهعنوان مثال، تابستان امسال قطر اعلام کرد که بهعنوان بخشی از جام جهانی، جشنواره موسیقی رقص را در راس ابوفونتاس، درست در جنوب دوحه برگزار خواهد کرد که در آن شاهد جلوههای ویژه عجیب و غریب خواهیم بود.
رونان ایواین، مدیر فوتبال حامیان اروپا گفت: «در چند ماه قبل از برگزاری مسابقات، بیشتر کشورها رشدشان متوقف شده است. قطر اما به افزایش رشد خود ادامه داده است. سازماندهندگان میگویند که هدفشان این است که یک تجربه بینظیر برای طرفداران رقم بزنند. با این حال مطمئنا قضیه متفاوت خواهد بود: قطر روز جمعه فیفا و هوادارانش را با تصمیم خود، تنها چند روز قبل از بازی افتتاحیه مسابقات، به قول خود مبنی بر اجازه فروش الکل در هشت استادیوم جام جهانی شوکه کرد. هنوز هم در برخی مناطق جام جهانی، از جمله برای چندین ساعت اختصاصی در روز در برخی مناطق، برای هواداران الکل در دسترس خواهد بود؛ اما نمیتوان اقدام روز جمعه قطر را نادیده گرفت که سنتهای فیفا را در نظر نگرفت و قوانین محلی را جانشین آن کرد. در این ماه، خالد سلمان، بازیکن سابق تیم ملی قطر که اکنون بهعنوان سفیر جام جهانی اعزام شده بود، به نظر نمیرسید پیام برگزارکنندگان را نشنیده باشد. او گفت برخی از خواستههای فیفا در کشور ما حرام است. حرام در زبان عربی یعنی ممنوع.
عوضکننده بازی
خاویر تباس بسیار عصبانی بود. رئیس لیگ برتر اسپانیا (لالیگا) به همراه نمایندگان قدرتمندترین نهادهای فوتبال، فیفا وارد دوحه شد. باقی اعضا شامل لیگهای اصلی و اتحادیه باشگاههای اروپا و برخی سازمانها و نهادهای اروپایی بودند. وظیفه آنها پاسخ به سوالی بود که هیچکس هرگز نیاز به پرسیدن آن نداشت: جام جهانی دقیقا چه زمانی باید برگزار شود؟ در آستانه رایگیری در زوریخ و چندین سال پس از آن، قطر اصرار داشت که دلیلی وجود ندارد مسابقات در تابستان، در پنجره سنتی خود برگزار نشود. سازماندهندگان اما اصرار داشتند که گرمای شدید خلیج فارس مشکلی ایجاد نمیکند؛ زیرا برنامههایی برای تجهیز هر استادیوم با سیستم تهویه مطبوع که ماین نیکولز و تیمش را تحت تاثیر قرار داده بود، ایجاد نمیکند.
با این حال، تا سال۲۰۱۳، حال و هوا تغییراتی کرده بود. یک کارگروه فیفا برای بررسی امکان جابهجایی جام جهانی ایجاد شده بود. در اوایل سال۲۰۱۵، گزارشی تهیه شد و توصیه کرد که رقابت را به نوامبر و دسامبر منتقل کنید. این به آن معنی بود که مسابقات جام جهانی در بحبوحه بازیهای لیگهای اروپایی برگزار شود. تباس درحالیکه در آن سال برای گفتوگو درباره این موضوع وارد دوحه شد، میدانست که وارد میدان نبرد شده است. تباس گفت: «لیگها و باشگاهها، مخالف تاریخهایی بودند که فیفا پیشنهاد کرده بود.»
با این حال، این اتفاق آرا دوام نیاورد. پس از اینکه فیفا مبالغ خود را برای آزاد گذاشتن بازیکنان برای حضور در جام جهانی افزایش داد، باشگاهها با تاریخ جدید موافقت کردند. تباس به یاد میآورد که وقتی به او گفته شد دستانش را با ناراحتی به میز کوبیده است. او گفت: «همهچیز برای نمایش بود. احساس میکرد که فریب خوردیم.» با این حال، از بسیاری جهات، وقفه ناخواسته در بازیهایی اروپایی کمترین پیامد تصمیم فیفا برای واگذاری جام جهانی به قطر است. به هر حال، یک وقفه کوتاه در یک فصل، تغییر چندانی را در چشمانداز برگزاری بازیها ایجاد نمیکرد.
در آن جلسه پلاتینی، سارکوزی و هیات قطری در کاخ الیزه در نوامبر۲۰۱۰، تنها سرنوشت جام جهانی مورد بحث را رقم نزدند. بلکه آینده پاریسنژرمن، باشگاهی که سارکوزی از آن حمایت میکرد.(رئیس آن زمان، سباستین بازن نیز در آن روز در دفتر سارکوزی حضور داشت.) نیز مشخص شد، قطر نه تنها میخواست این تیم را بخرد، بلکه میخواست یک پخشکننده ورزشی برای نشان دادن بازیهای خود ایجاد و در بقیه فوتبال فرانسه نیز سرمایهگذاری کند. کمتر از یک سال بعد، این کار را انجام داد. پاریسنژرمن با حمایت صندوقهای سرمایهگذاری بهظاهر بیانتهای قطر اسپورتس و با ولخرجیهای هنگفت کار خود را آغاز کرد؛ بهگونهایکه هیچ رقیب داخلی حتی نمیتوانست پا به پای آنها حرکت کند. آنها با سرعت در حال عبور از رقبای سنتی خود در اروپا بودند. این حرکات، بهصورت جداگانه و در مجموع، تاثیر عمیق و ماندگاری بر فوتبال اروپا خواهد داشت.
در تابستان۲۰۱۷، پاریسنژرمن توان مالی خود را به جسورانهترین شکل ممکن نشان داد: نیمار، مهاجم برزیلی را با هزینه ۲۲۲میلیون دلاری از بارسلونا به خدمت گرفت و رکورد قبلی نقل و انتقالات جهانی را دو برابر کرد و چند هفته بعد کیلیان امباپه، مهاجم فرانسوی را با ۱۸۰میلیون دلار به تیم اضافه کرد. این دو معامله، بازار نقل و انتقالات جهانی را برای همیشه تغییر داد. اما کار قطر هنوز تمام نشده بود. شبکه تلویزیونی آنها، «beIN Sports»، به زودی تبدیل به حریصترین و بزرگترین گردآورنده پخشکننده ورزشی در جهان شد. این بخشی از توافق گسترده الیزه بود که نفوذ قطر را در اروپا افزایش میداد. ناصر الخلیفی، مدیر اجرایی قدرتمند «beIN Sports» همچنین رئیس پاریسنژرمن است. او همچنین دارای کرسی در هیاتمدیره هیات حاکمه فوتبال اروپا یوفا است و سال گذشته رئیس اتحادیه باشگاههای اروپا نیز شد. او این پست را پس از شروع ناموفق سوپرلیگ اروپا به ارث برد، جایگزینی فرضی برای لیگ قهرمانان که توسط چندین باشگاه معروف فوتبال ساخته شده بود.
مدیرانی که درگیر این طرح بودند مدعی شدند که دلیل آنها نجات ورزش است: در واقعیت، حداقل بخشی از انگیزه آنها بستن بال و پر پاریسنژرمن و منچستر سیتی، تیم انگلیسی بود که متعلق به گروهی نزدیک به خانواده حاکم ابوظبی است. رقبای آنها میگویند که هزینههای دو باشگاه باعث تحت تاثیر قرار دادن فوتبل در اروپا شده است و تلاشهای سایر باشگاهها را از بین میبرد. برای اثبات آن، آنها باید متوسل به یک مصداقی میشدند که دچار زیان اساسی شده بود: بارسلونا که بهدلیل از دست دادن نیمار تحت فشار قرار گرفته و اسیر یک تورم شده بود. تا سال۲۰۲۱، مشکلات مالی آن به حدی بود که دیگر توان پرداخت پول لیونل مسی، بهترین بازیکن تاریخ خود را نداشت. او در یک کنفرانس خبری پر از اشک با تنها باشگاهی که عاشقش بود، خداحافظی کرد. دقایقی بعد عکسی از او در یکی از فرودگاههای بارسلونا منتشر شد. مقصد کجا بود: البته پاریسنژرمن.
چند هفته قبل از جام جهانی، جیانی اینفانتینو، جانشین بلاتر بهعنوان رئیس فیفا، نامهای به هر یک از ۳۲کشوری که به این مسابقات راه یافته بودند، ارسال کرد. اینفانتینو که اکنون در قطر ساکن است، از همه ۳۲کشور خواست که اجازه ندهند فوتبال وارد جنگهای ایدئولوژیک یا سیاسی شود. او تصریح کرد: الان زمان آن است که (نمایش) فوتبال روی صحنه برود. شاید حالا کمی انتقاد کردن از قطر دیر شده باشد؛ اما با نزدیک شدن به مسابقات، انتقادات از تصمیم فیفا برای بردن آن به قطر بیشتر شد. لیست بلندبالایی از بازیکنان فعلی، بازیکنان سابق، مربیان، تولیدکنندگان لباس ورزشی و بهویژه هواداران مخالفت خود را با صدای بلند اعلام کردهاند.
بلاتر در همین ماه اخیر اعتراف کرد که انتخاب قطر یک «اشتباه» بوده است. برخی از بازیکنان از جمله کاپیتانهای ولز و انگلستان اعلام کردهاند که نافرمانیهایی در قطر انجام خواهند داد. واکنش قطر نیز به نوبه خود، خشمگینشدن بیشتر بوده است. امیر این کشور – که بهعنوان ولیعهد در دیدار با پلاتینی در الیزه حضور داشت – ماه گذشته به آنچه او از آن بهعنوان کارزار بیسابقه حمله به قطر از سوی غرب نامید، انتقاد کرد. وزیر امور خارجه قطر، دو هفته پیش، پرسشهای مربوط به نامناسب بودن این کشور برای میزبانی این مسابقات را «بسیار نژادپرستانه» خواند.
فیفا همیشه با ایده استفاده از فوتبال برای اهداف ایدئولوژیک مخالف نبوده است. حتی پس از تمام تحقیقات، حکمها و دستگیریها، فیفا از برگزاری بازی در جام جهانی دفاع کرد. برای کشور کوچکی در حاشیه خلیجفارس که حاضر است به هر بهایی مسابقات را برگزار کند، باید روی این موضوع تاکید کنیم: «فوتبال ممکن است قطر را تغییر دهد شاید هم ندهد، اما قطر فوتبال را برای همیشه تغییر داده است.»