اعتراضات را به رسمیت بشناسیم

ناصر ایمانی را باید یک فعال سیاسی اصولگرای میانه رو دانست که بیشتر به دنبال راهکارهای اصلاح طلبانه در میان طیف اصولگرا می باشد و شاید به همین دلیل است که او با گذشت حدود یکسال از حوادث و اعتراضات پائیز ۱۴۰۱ راهکارها و نظرات خود را برای جلوگیری از ایجاد موج جدید اعتراضات بیان می دارد.راهکارهایی که برخلاف نظرات سایر اصولگرایان مخاطب آن نظام حاکم است تا مردم و به همین دلیل ایشان را باید یک مصلح سیاسی دانست تا یک فعال اصولگرا.

ناصر ایمانی گفت:زمینه اصلی اعتراضات، در افکار عمومی است،ما باید افکار عمومی را که به هرحال به نوعی ناراضی هستند به رسمیت بشناسیم؛ به رسمیت‌شناسی به این معنا که به افکار عمومی مردم توجه کنیم.
ناصر ایمانی درباره اعتراضات سال ۱۴۰۱ در کشور گفت: وقتی اجازه برگزاری تجمعات داده نمی‌شود، این ها به مرور جمع می‌شود و اعتراض مساوی می‌شود با خشونت. یعنی در ایران امروز معترضان و همه کسانی که به چیزی معترض هستند، فکر می‌کنند مثلا تا یک سطل آشغال آتش نزنند،کسی آنها را نمی‌بیند.

اهم اظهارات ناصر ایمانی، فعال سیاسی اصولگرا درباره اعتراض های سال گذشته و دلایل بروز اعتراض ها در جامعه و نحوه برخورد با آن در ادامه می‌آید:

بعد از حوادثی که سال گذشته اتفاق افتاد، برای افکار عمومی مردمی که در آن حوادث به طور مستقیم یا غیرمستقیم نقش داشتند، روشن کرد ریشه‌های آن تحریکات و اقدامات که تلاش داشتند کشور را به آشوب و حتی تجزیه بکشند، در خارج از کشور است. بعد از فروکش کردن فضای هیجانی به تدریج این مساله مشخص شد که چقدر عامل خارجی در این موضوع نقش داشته و مقصر بوده است.
البته این نکته به معنای این نیست که عوامل داخلی مانند نارضایتی‌ها وجود نداشته، بلکه منظورم این است که عوامل خارجی نقشی پررنگ‌تر از آن چیزی را داشتند که در هیجانات پارسال احساس‌ می‌شد. این یک مولفه مهم بود که در ۶ ماه اول امسال مشخص شد.
نکته بعدی این است که بعد از آن هیجانات و حوادث، مشخص شد که واقعا آن عوامل ایرانی که در خارج از کشور در حوادث گذشته تحرکات داشتند و نقش‌آفرینی می‌کردند، چقدر عوامل بی‌مایه و ضعیف و ساخته و پرداخته خارجی‌ها بودند. یعنی این حرکتی که آغاز شد، «سر» که هیچ، حتی «نیمه‌سر» هم نداشت. این هم مساله‌ای بود که بعد از هیجانات پارسال، به ویژه در چند ماه گذشته مشخص شد.

از نظر من مسئولان ذی‌ربط که در اداره حکومت نقش دارند، در این زمینه چندان موفق نبودند، یعنی نتوانستند علل نارضایتی و عدم تحریک احساسات عمومی را خیلی خوب درک کنند. یعنی برخی موضع‌گیری‌ها و اقدامات در ماه‌های اخیر از سوی برخی مسئولان اتخاذ شد که تحریک کننده افکار عمومی مردمی بود که به معترضان حق می‌دادند؛ در مسائلی مانند حجاب و قوانینی که می‌خواهد داشته باشد، نوع برخوردها و …

در مورد اینکه یکی از عوامل مهم حوادث سال گذشته، مسائل اقتصادی و کم‌کارآمدی دستگاه‌های حکومتی بوده هم شکی نیست. البته در این مدت مسئولان تلاش کرده‌اند این مساله را تا اندازه‌ای التیام ببخشند و تا حدودی هم در مسائلی مانند کاهش نرخ تورم و رشد نقدینگی هم موفق شدند، اگرچه هنوز راه درازی در این زمینه در پیش است.

در مجموع فکر می‌کنم در سالگرد حوادث و التهابات سال گذشته، جو کشور آرام‌تر شده است، اما نمی‌دانم چرا یک احساس درونی به من می‌گوید که برخی از دیدگاه‌هایی که در داخل حکومت وجود دارد، مثل این است که انگار حوادث سال گذشته را ندیده و نشنیده‌، بد تحلیل کرده‌ و هنوز هم اقداماتی می‌کنند که تا اندازه‌ای افکار عمومی را تحریک می‌کند.

باید فرض کنیم ممکن است باز هم تحرکاتی ایجاد شود. این تحلیل که در سال جدید هیچ تحرکاتی نخواهیم داشت، اشتباه است. به ویژه در سطوحی مانند دانشگاه‌ها و مراکز آموزشی باید فرض را بر این بگیریم که احتمالا شاهد تحرکاتی خواهیم بود که البته به گستردگی سال قبل نخواهد بود. مساله مهم‌تر، به ویژه با توجه به تجربیات سال گذشته، نحوه مواجهه با اعتراضات احتمالی است. در مرحله نخست، نیروهای انتظامی و امنیتی نقش مهم و پررنگی دارند. هر قدمی که اشتباهی برداشته شود که به نوعی تحریک‌کننده باشد، به جای اینکه آرامبخش باشد، ممکن است موضوع به ابعادی ختم شود که شاید از ابعاد پارسال گسترده شود. این مساله بسیار مهم است و باید به ویژه نیروهای انتظامی و امنیتی که پیش‌قراول مواجهه هستند بسیار دقت کنند که چگونه عمل کنند. سیاست‌ها و سازماندهی‌های آنان و استراتژی‌ها و راهبردهایشان را باید از الان کاملا مشخص کنند.

زمینه اصلی اعتراضات، در افکار عمومی است. ما باید افکار عمومی را که به هرحال به نوعی ناراضی هستند به رسمیت بشناسیم؛ به رسمیت‌شناسی به این معنا که به افکار عمومی مردم توجه کنیم. مردم خواسته‌هایی دارند و مهم‌ترین خواسته آنها کارآمد شدن حکومت است؛ مردم شرایط اقتصادی کشور و امید به آینده را بسیار کمرنگ می‌بینند و برخی هم نسبت به برخی مواضع فرهنگی نظام موضع داشته و آن را قبول ندارند. حکومت باید به این قشر از جامعه که شاید تعدادشان کم هم نباشد توجه کنند. باید به خواسته‌های آنها توجه شود. آنها را نادیده نگیرد و تحریکشان‌ هم نکند. این به نظر من عامل اصلی است. طبعا وقتی که برای یک اعتراض زمینه مردمی وجود داشته باشد، اولین کسانی که از این شرایط بهره‌برداری کرده و بازیگری می‌کنند کشورهای خارجی هستند که بعضا دشمنان ما هستند.

خوشبختانه ما در این زمینه دستمان باز است. به این معنا که نظام هیچ‌گونه اپوزیسیون قابل توجهی در خارج ندارد. مردم حتی معترضان می‌بینند که جمهوری اسلامی با همه نواقصی که از نظر آن‌ها دارد، باز هم به مراتب نسبت به گروه‌های اپوزیسیون، حکومت قابل اعتمادتری است. بنابراین درست است که جمهوری اسلامی را قبول ندارند، ولی آن را تحمل می‌کنند. نکته دیگری که باید به آن اشاره کرد و به نظرم بسیار مهم است این است که فضای تبلیغاتی به ویژه فضای مجازی را باید از بازیگران اصلی حوادث سال گذشته دانست. باید اعتراف کنیم که سال گذشته در این زمینه فضا را واگذار کردیم. آسیبی که خوردیم از همین نقطه بود. از سال‌ها قبل و به ویژه در بحبوحه حوادث، رسانه‌هایی که بتوانند مورد اعتماد بخش قابل توجهی از مردم باشد، نداشتیم. صدا و سیمای ما در این زمینه ناکارآمد بود و هنوز هم ناکارآمد است.

فضای مجازی هم چندان در اختیار ما نیست و نتوانسته ایم به خوبی در فضای مجازی بازیگری کنیم. بنابراین در سال گذشته فضا را به لحاظ تبلیغاتی تا اندازه زیادی واگذار کردیم. یکی از عوامل اصلی حوادث سال گذشته این بود رسانه‌هایی که مردم به آن اعتماد کنند نداشتیم، بنابراین تقریبا هرآنچه که از خارج القا می‌شد از سوی مردم معترض مورد پذیرش قرار می‌گرفت. این نکته بسیار مهمی است که رهبری هم بارها مورد اشاره و توجه قرار دادند. فکر می کنم در این زمینه ما هنوز هم عقب‌ماندگی‌های زیادی داریم که باید جبران شود.

ما در کشورمان فرهنگ اعتراض کردن بدون خشونت را آموزش ندیده‌ایم. حتی در داخل خانواده‌ها به محض اینکه اعتراضی صورت می‌گیرد، به آشوب لفظی تبدیل می‌شود. این فرهنگ در کشور ما هنوز جا نیافتاده که بتوانیم منتقد باشیم و اعتراض کنیم و حرف خودمان را با قاطعیت بگوییم، اما آشوب نکنیم. علت اصلی وجود این فرهنگ در کشور ما سلطه تاریخی است که طی هزاران سال حکومت‌ها، همواره فضای کشور را بسته نگاه داشته بودند.

اعتراضات را به رسمیت بشناسیم. به این شکل باید آن را به رسمیت بشناسیم که باید به تجمعات مجوز بدهیم. این در قانون اساسی ما ذکر شده است. سال‌ها است وزارت کشور به قانون اساسی عمل نمی‌کند. باید اجازه بدهند مردم بیایند، در منطقه‌ای از شهر تجمعاتی برگزار کنند، خواسته‌های صنفی، سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و … را در فضایی آرام و بدون خشونت مطرح کنند و این تجمعات توسط رسانه‌های حکومت منعکس شود.

وقتی اجازه برگزاری تجمعات داده نمی‌شود، این ها به مرور جمع می‌شود و اعتراض مساوی می‌شود با خشونت. یعنی در ایران امروز معترضان و همه کسانی که به چیزی معترض هستند، فکر می‌کنند مثلا تا یک سطل آشغال آتش نزنند، کسی آنها را نمی‌بیند. حتما باید شیشه بانکی شکسته شود، ساختمانی به آتش کشیده شود، به یک کلانتری حمله شود تا اعتراض دیده شود. این تصویر باید از بین برود. چگونه؟ با دادن مجوزها در طول سال‌ها. این کار را نمی‌کنیم، نتیجه این می‌شود که هر وقت کسی اعتراض دارد، فکر می‌کند حتما باید آشوب کند تا دیده شود. این‌ها چیزهایی است که خود حکومت طی سال‌ها کوتاهی کرده و بعد به یک‌باره می‌بینیم سر موضوعی اعتراضی، خشونت صورت گرفت، بعد می‌آییم خشونت را محکوم می‌کنیم و آن را به خارج از کشور ارتباط می‌دهیم.

خودمان باید اجازه برگزاری اعتراضات را بدهیم. هیچ اتفاقی نمی‌افتد. هیچ ارکانی از نظام به لرزه در نمی‌آید. برخی از مسئولان ما ذهن‌های کوچک دارند و فکر می‌کنند با هر اعتراضی ارکان نظام به خطر می‌افتد، نه خیر، نظام بسیار مستحکم‌تر از این حرف‌ها است که بخواهد با یک اعتراض تضعیف شود.

نوشته ایجاد شد 737

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *