پس از حدود یکسال که تقریباً هیچ خبری از جریان اصلاحات و اصلاح طلبان نبود عاقبت با مصاحبه هفته گذشته بهزاد نبوی رئیس جبهه اصلاحات با روزنامه هم میهن این سکوت سنگین یک ساله شکسته شد و با بیانیه روز پنجشنبه مورخ پنجم آبان ماه سید محمد خاتمی در محکومیت حادثه تلخ حرم شاه چراغ شیراز ، جریان اصلاحات اولین گام ها را (هر چند لرزان) برای اعاده اعتبار از دست رفته خود برداشتند.
بسیاری تحلیل گران سیاسی معتقدند که جریان اصلاحات پس از حوادث سال ۸۸ دچار بحران هویت شد و دی ماه سال ۹۶ رسماً روند فروپاشی این جریان شروع شده و در آبان ۹۸ نیز پس از ۲۲ سال این جریان سیاسی به پایان راه خود رسید و از آن پس از اصلاحات و اصلاح طلبان چیزی جز یک نام باقی نماند.
حتی تلاش ناامیدانه این جریان سیاسی برای بازیابی موقعیت از دست رفته خود در انتخابات سال ۱۴۰۰ نیز به علت عدم همراهی مردم با این جریان عملاً ناکام ماند و پس از آن اصلاح طلبان رسماً وارد دوره سکوت و فطرت شدند.
هر چند بزرگترین مشخصه اصلاح طلبان در چند سال اخیر فرصت سوزی و عقب ماندن از جامعه بود ولی حداقل این امید وجود داشت که در این روزهای حساس اصلاح طلبان با استفاده بهینه از فرصت بوجود آمده اعتبار از دست رفته خود را بازیابی نمایند که البته تاکنون چنین اتفاقی نیفتاده و حداقل در مصاحبه بهزاد نبوی و بیانیه سید محمد خاتمی اثری از تلاش جدی برای اعاده اعتبار و بازگشت به میدان رقابت با اصولگرایان وجود ندارد.
جدای از سرنوشت اصلاح طلبان و جریان اصلاح طلبی، چه بخواهیم و چه نخواهیم در شرائط کنونی “اصلاحات واقعی و اساسی” تنها راه عبور کشور از بحران می باشد و هیچ راه جایگزین کم هزینه و ایمن دیگری به جز اصلاحات در کشور وجود ندارد ولی ظاهراً بزرگترین مانع در تحقق این مهم خود جریان اصلاحات و مشخصاً سران اصلاحات می باشند.
واقعیت این است که جریان اصلاحات و مشخصاً سران اصلاحات در طی ۲۵ سالی که از عمر این جریان سیاسی می گذرد هیچ برنامه مشخص و مدونی برای عرضه به جامعه نداشته و همواره از نداشتن یک مانیفست مشخص در رنج بودند و به همین دلیل جمع اصلاح طلبان بیشتر به”جمع اضداد” شباهت داشت تا جمع نیروهای همسو!
از سوی دیگر محافظه کاری و منفعت طلبی سران اصلاحات باعث شد که بدنه قدرتمند اجتماعی این جریان که بیشتر از طبقه متوسط جامعه بودند پس از حوادث سال ۸۸ دچار ریزش شده و عدم همسوئی جریان اصلاحات در حوادث سال های ۹۶ و ۹۸ باعث دلسردی و ریزش گسترده در بدنه این جریان و روی گردانی مردم از این جریان گردد.
امروز نیز همان محافظه کاری و عافیت طلبی در بین بزرگان اصلاحات به وضوح مشهود و ملموس است و مردم عادی و حتی حامیان دو آتشه اصلاحات نیز تقریباً از این جریان ناامید شده اند و این ناامیدی پس از مصاحبه هفته گذشته بهزاد نبوی بیشتر هم شد.
متاسفانه سران اصلاحات بواسطه عدم درک درست از جامعه و واقعیت های زمانه همواره بدترین گزینه ها را انتخاب می کنند و به جای انجام یک حرکت عمل گرایانه و ارائه یک برنامه جامع و مشخص برای اصلاح امور بر همان مواضع غلط گذشته خود و انفعال فرسایشی پافشاری می کنند.
توقع مردم از اصلاح طلبان و جبهه اصلاحات ارائه یک برنامه جامع و در عین حال عملگرائی و ثبات عقیده و همچنین پوست اندازی و جوان سازی در کادر رهبری و همسویی با نسل نو می باشد و تا وقتی که این جریان با مردم همسو و همراه نشود و برنامه مشخص خود را صریحاً و رسماً ارائه ننماید هیچ امیدی به اعاده اعتبار این جریان در نزد مردم وجود نخواهد داشت.
در حال حاضر بسیاری از مردم ایران اصلاحات را تنها راه برون رفت کشور از بحران کنونی می دانند و بر همین اساس از اصلاح طلبان توقع تلاش بیشتر برای به جریان انداختن روند اصلاحات در همه ارکان را دارند ولی هنگامیکه انفعال و بی عملی و مصلحت اندیشی و از همه بدتر عافیت طلبی و عدم صداقت سران اصلاحات را می بینند از اصلاح امور کشور ناامید شده و خواه ناخواه با جریانات معاند و برانداز همسو و هم نظر می شوند.
امروزه بزرگترین دشمن جریان اصلاحات،بزرگان و سران عافیت طلب و بی برنامه اصلاحات هستند و همین به اصطلاح بزرگان اصلاحات هستند که همانند ترمز مانع پیشرفت اصلاحات در کشور شده اند.
وقتی که آقای بهزاد نبوی منتقدین خود را به تندروی و رادیکالیسم و همسویی با جریان برانداز متهم می کند چه امیدی به این جریان به اصطلاح اصلاح طلب می توان داشت.
با افکار کهنه متعلق به ۴۰ سال پیش هیچ امیدی به جذب جوانان دهه ۷۰ و نوجوانان دهه ۸۰ و کودکان دهه ۹۰ وجود ندارد و اگر جریان اصلاحات و جبهه اصلاح طلبان بخواهد به همین سبک و سیاق پیش برود همین چند نفر هوادار بازمانده از دهه های ۴۰ و ۵۰ و ۶۰ را هم از دست خوهد داد و عاقبت هم خود این جریان برای همیشه نابود می گردد و هم کشور را به ورطه هرج و مرج خواهد کشاند.
امروز جبهه اصلاحات نیازمند کادر رهبری جوان دارای افکار نو و مترقی و به روز شده و همچنین برنامه ایی جامع،روشن و شفاف جهت تحول کشور و اصلاح همه ارکان نظام می باشد تا همسو با خواست ملت بر روی برنامه های اصلاح طلبانه خود پافشاری کرده و خواست خود را از مسیرهای قانونی و دموکراتیک به حاکمیت تحمیل نموده و از عافیت طلبی و منفعت طلبی به شدت احتراز نماید تا شاید بدینوسیله کشور از مرحله سخت کنونی به سلامت عبور نموده و کشتی ملک و مملکت با کمترین هزینه و تلفات به ساحل امن ثبات برسد.
فراموش نکنیم که اصلاحات اساسی یک مطالبه به حق عمومی است که متاسفانه به دست جریان سنتی اصلاح طلب مصادره شده و تا از این به اصطلاح سران خود خوانده اصلاحات خلع ید صورت نگیرد هیچ امیدی به اصلاح امور مملکت و رفع معایب و نواقص در ساختار حاکمیت وجود نخواهد داشت.