تابستان ۱۴۰۰ یکی از سیاه ترین مقاطع زمانی در تاریخ بود که شاید تا چند دهه دیگر هرگز تکرار نشود ،مقطعی که روزانه ده هزار نفر بواسطه همه گیری سویه دلتا بیماری کرونا راهی بیمارستان ها می شدند و آمار مرگ و میر ناشی از این سویه مهلک به صدها نفر در روز افزایش پیدا کرده بود و کشور زیر بار کمرخم کرده بود.
در آن روزهای سیاه که اتفاقاً با روزهای پایانی دولت حسن روحانی مقارن شده بود ،این سئوال برای بسیاری از هموطنان بوجود آمده بود که چرا دولت دوازدهم هیچ اقدامی جهت واردات واکسن انجام نمی دهد؟در این میان مسئولان دولت دوازدهم که به شدت درگیر مسائل سیاسی انتقال قدرت به دولت بعدی بودند همواه بر واردات انبوه واکسن کرونا تاکید داشتند ولی دلیل عدم عرضه آن را برخی کارشکنی ها اعلام می کردند!
کار دولت دوازدهم در شهریور ۱۴۰۰ به پایان رسید و به محض ورود آقای رئیسی به ساختمان پاستور ناگهان سیل واکسن های کرونا از همه رنگ و مدل به مراکز تزریق واکسن سرازیر شد و صف های چند هزار نفری تزریق واکسن ظرف یک ماه ناپدید شد.
دولت سیزدهم که حتی خودش هم انتظار چنین فتح الفتوحی را نداشت که با استفاده از ظرفیت پیمان شانگهای(!) و تدابیر راهبردی آقای رئیسی توانسته بر چالش کمبود واکسن کرونا فائق آمده و همین یک نمونه برای اثبات کارآمدی دولت سیزدهم کفایت می کند.
هر چند که بعدها کاشف بعمل آمد، تمام آن واکسن ها از قبل و در دولت حسن روحانی ثبت سفارش شده بود و مانع اصلی ورود این واکسن ها به بازار هم کارشکنی برخی ها بوده ولی به هر حال این پیروزی به نام دولت آقای رئیسی ثبت شده بود و برای مردم هم چندان فرقی نمی کرد که چه کسی بانی واردات واکسن بوده و چه کسی آن را توزیع کرده و لذا داستان واردات واکسن کرونا در همین نقطه پایان یافت.
امروز و با گذشت حدود یکسال از آن زمان کشور دوباره با چالش کمبود انواع آنتی بیوتیک ها و حتی سرم مواجه شده ولی فرق این دفعه با دفعه قبل آن است که دیگر دولت از ظرفیت های پیمان شانگهای و اقدامات انقلابی سخنی نگفته و همه چیز را به گردن تحریم ها می اندازد.
در این حال مجتبی بوربور نایب رئیس اتحادیه واردکنندگان با بیان اینکه آمریکا ما را تحریم دارویی نکرده است به نوعی اظهارات مقامات وزارت بهداشت دولت آقای رئیسی را رد نموده و اظهار داشت: ایران داروهایی تولید شده از کمپانیهایی آمریکایی را از دفاتر این کمپانیها در کشورهای اروپایی مانند هلند و یا روسیه خریداری و وارد میکند؛ آمریکا دارو را تحریم نکرده ولی مکانیزم مالی ما محدود شده است از اینرو با دشواری میتوان دارو وارد کرد و به نوعی تحریم مالی منتهی به تحریم دارویی میشود.
مجتبی بوربور در پاسخ به این پرسش که آیا نوسانهای نرخ ارز بر روند واردات دارو تاثیر گذاشته است؟ گفت: نوسانهای نرخ ارز در قیمت نیمایی اثر ملموسی نمیگذارد چراکه وزارت بهداشت ارز حاصل از واردات دارو را تخصیص میدهد؛ ۵ درصد تغییر در نرخ نیمایی اثری در بازار نمیگذارد و پیشبینی تغییر متاثر از نوسان نرخ ارز نداریم؛ به نظر میرسد نوسانات در تامین ارز چالشهای را ایجاد کند و تامین ارز دیر و زود شود.
بدین ترتیب مشخص شد که ایران در زمینه واردات دارو اصلاً تحریم نیست و آنچه که باعث کاهش واردات مواد اولیه تولید دارو به کشور شده است صرفاً تحریم های مالی مرتبط با FATF و نظام پرداخت های بین المللی است و تا زمانیکه مشکلات ما در زمینه نظام پرداخت های بین المللی حل نگردد مشکل کمبود دارو و صدها مشکل همانند این پا برجا خواهد ماند.
حال این سئوال پیش می آید که چرا دولتی که سال گذشته همین موقع می گفت بدون برجام و FATF توانسته چند میلیون دز واکسن کرونا وارد کند، مشکل کمبود داروهای ساده مثل آنتی بیوتیک و سرم را حل نمی کند؟ و چرا از ظرفیت پیمان شانگهای که قرار است حلال مشکلات اقتصادی باشد، استفاده نمی شود؟
واقعیت این است که اقتصاد یک مملکت با شعار مدیریت نمی شود و واقع بینی و پرهیز از شعارزدگی و آرمان گرایی اولین شرط در اداره یک کشور است و اگر دولت سیزدهم واقعاً خواهان حل معمای دارو و صدها چالش اقتصادی و اجتماعی و سیاسی دیگر است باید خود را با واقعیت های زمانه تطبیق داده و به جای شعارزدگی، عمل گرا و واقع بین باشد.