در اواسط بهمن ماه سال جاری و پس از صدور دو بیانیه نسبتاً متفاوت و به بیان بهتر متناقض از سوی میرحسین موسوی و سید محمد خاتمی،جریان اصلاح طلبی و آنچه از بدنی اجتماعی این جریان باقی مانده بود در یک دو راهی بزرگ قرار گرفت چرا که در یک سو موسوی به عنوان چهره نمادین ایستادگی و سمبل مقاومت این جریان با مواضع رادیکال و ساختارشکنانه قرار دارد و در سوی دیگر رئیس دولت اصلاحات با مواضعی کاملاً متعادل و یا بیان بهتر محافظه کارانه.
بر همین اساس و به جبهه اصلاحات ایران به عنوان یکی از جریان های مهم و اثرگذار اصلاح طلب در ارتباط با بیانیههای اخیر میرحسین موسوی آخرین نخست وزیر ایران و سید محمد خاتمی رئیس دولت اصلاحات، بیانیهای صادر کرد.
در متن این بیانیه آمده است:
« بسماللهالرحمنالرحیم؛ ۴۴ سال از پیروزی انقلاب اسلامی در سال ۵۷ که با مشارکت قاطبه ملت ایران علیه نظام خودکامه و استبدادی شاهنشاهی رخ داد، میگذرد. آن انقلاب به سبب آنکه غالب مردم دارای انگیزههای دینی بودند و رهبر بلامنازعش نیز یک مرجع تقلید بود، اسلامی نامیده شد و سپس نظامی که با خواست و رأی اکثریت قاطع مردم از پی آن برآمد «جمهوری اسلامی» نام گرفت. این نظام موظف بود آرمانهای انقلاب از جمله استقلال، آزادی، جمهوریت؛ به معنای حاکمیت رأی و اراده ملت، و اسلامیت؛ به معنای عدالت علوى و زیست معنوی مبتنی بر آموزههای اسلام و نیز گفتهها و وعدههای رهبر انقلاب در نوفللوشاتو را تحقق بخشد، همانها که موجب شوق روزافزون و وحدت پیروزیآفرین در انقلاب شد.
اکنون پس از گذشت ۴۴ سال، از آن آرمانها و وعدهها فاصله بسیار پدید آمده و در برخی از موارد در قیاس با زمان وقوع انقلاب حتی پسروی شده است. علاوه بر این اکنون با تمسک به نام اسلام و در تعارض قرار دادن آن با سایر آرمانها و اهداف انقلاب، جمهوریت، آزادی، حقوق بشر و بسیاری از اصول قانون اساسی نادیده انگاشته شدهاست.
با این حال قاطبه ملت در این مدت هرگاه لازم بوده از نظام مستقر حمایت بیدریغ کرده و در هر مجالی و هر امری که ممکن بوده، مشارکت کرده است تا بلکه آن آرمانها و وعدهها تحقق یابند. اما انگیزه و مشارکت آنان قدر شناخته نشده و رأی و نظر آنان پاس داشته نشده است.
هر اندازه از جانب مردم مطالبه اصلاح صورت گرفته، از جانب قدرت مستقر بی توجهی و بی اعتنایی سرزده است. تا سرانجام امروز به نقطه ای رسیدهایم که اکثریت ملت در یک سو ایستاده است و حاکمیت در سویى دیگر. دستی که از جانب ملت برای مشارکت و کمک به اصلاح امور بیرون آمده بود پس زده شد و صدای آنان به گوشی نرسید و همه تلاشها برای ایجاد فضای گفتگو بیحاصل ماند.
سوالی که این روزها اذهان بسیاری را به خود مشغول کرده آن است که به راستی چه شد و چرا حاکمیت، بیاعتنایی به قانون اساسی و رأی و نظر مردم را به آنجا رساند تا مهندس میرحسین موسوى که بیش از دوازده سال است در حصر غیرقانونى و ظالمانه بسر مىبرد و نماد ایستادگی و مقاومت است، مطالبه اجرای بدون تنازل قانون اساسی را که شعار اصلی جنبش سبز بود فروگذارد و رویکرد اصلاح قانون اساسی را پس از کسب نظر از مردم بوسیله رفراندوم، راه گذار از وضع نامطلوب کنونی بداند. هرچند افقی که او گشوده همانطور که خود ایشان ذکر کرده نیازمند همفکری و مشورت برای ابهام زدایی و چگونگی انجام است.
در عین حال واپسین رمق اصلاحطلبی و کورسوی امید در بیانیه خیرخواهانه و مسئولانه سیدمحمدخاتمی که توانست در دوره ۸ ساله ریاست جمهوریاش افق و چشمانداز امید بخشی پیش چشم مردم ایران بیاورد، به منصه ظهور رسیده است. واهمه و پرهیز از هرجومرج و خشونت بیپایان و در نتیجه تباه شدن آینده ایران و فرزندان آن، این تکلیف را به ما میدهد که در تلاشی که این بیانیه برای گشودن راه برون رفت از این وضعیت صورت میدهد، با خاتمی همراه باشیم.
در حالی که بر اساس همه دریافتهای حسی و تحلیلی و همانطور که در بیانیه آقای خاتمى تصریح شدهاست، صخرهای ستبر در مسیر اصلاحجویی ملت قرار گرفته که منطقاً باید این راه را مسدود بدانیم اما ایمان دینى به قدرت خداوند و کارسازى زمان و صبر و استقامت مردم ما را همچنان به گشوده شدن راهی به سوی آینده بهتر از دل همین صخره یا وراى آن امیدوار نگاه میدارد.
خاتمی به خوبی در بندهای پانزدهگانه بیانیه خود راه برون رفت از وضعیت ناپایدار و فرصت سوز موجود را برشمرده است. اکنون عاملیت در مورد تحقق این راهکارها در اختیار صاحبان قدرت است. فرصت برای آنها نامحدود نیست.
سنت تاریخ است و تردیدی نیست که پنجرههای فرصت عمل پیش پای ملت نیز گشوده خواهد شد. مهم آن است که ملت برای بهرهگیری از آنها خود را آماده کرده و آماده بماند.
شرایط خطیر است و فرصتها چون ابر میگذرد.
یا من اذا تضایقت الامور فتح لها باباً لمتذهب الیه الاوهام. صل علی محمد و آل محمد. افتح لاُمورى المتضایقه باباً لم یذهب الیه وهم، یا ارحمالراحمین.
جبهه اصلاحات ایران – ۲۶ بهمن ۱۴۰۱ »
حال باید منتظر ماند و دید که آیا این راهبرد جبهه اصلاحات در عمل نیز موفق خواهد بود و همانگونه که این جبهه وعده داده «پنجره های فرصت عمل پیش پای ملت نیز گشوده خواهد شد یا نه؟»
سلام
دیگه این حرفها و وعده ها تکراری و خسته کننده شده..
اونموقع که مردم به این جریانات اقبال نشان دادند، مسئولین فرصت سوزی کردند….
به نظرم این حرفها برای سرپوش گذاشتن روی مشکلات جاریست تا ذهن مردمو منحرف کنند و مجددا گروه اصلاح طلب دوره بعد بیان سرکار و همون آش و همون کاسه…
دیگه تو این چهل و چهارسال همه امتحان خودشونو پس دادند….
آزموده را آزمودن خطاست..
با سلام
بنده هنوز به ظرفیت های جریان اصلاح طلب برای یک حرکت اساسی اعتقاد دارم هر چند که ۹۹ درصد بدنه اجتماعی این جریان ریزش کرده و تقریباً دیگر کسی به این جریان اعتقاد ندارد.
مشکل اینجاست که افرادی چون خاتمی و بهزاد نبوی به این نقش تاریخی خودشان اعتقاد ندارند
اصلاح طلب ها در ۲۵ سال نه استراتژی داشتند نه جدیت
به نظرم اگر یک آمار گرفته بشه حتی ۵ درصد مردم هم دیگه به حرفهای موسوی یا خاتمی توجه ندارند و از اینها رد شدند. الان دیگه خواسته مردم چیز دیگهایه که همه در جریانن.
با سلام
بله ما با پدیده گذر از جریانات اصلاح طلب و اصولگرا مواجه هستیم و ظاهراً سرعت عبور بیش از آنچه که تصور می شد بالاست