در طی حوادث سه ماهه اخیر و در شرائطی که کشور به شدت نیازمند ثبات و آرامش و حرکت به سوی رفتارهای عقلایی بود متاسفانه گفتارهای تند و تهدید آمیز برخی از ائمه جمعه بنزین بر آتش اعتراضات و التهابات پاشیده و در برخی مقاطع این اظهارات بعضاً نسنجیده حتی موجب سوء استفاده رسانه های معاند هم شدند.
در همین رابطه روزنامه اطلاعات نوشت: گویا تذکر صریح برخی از منتسبان به نهاد رهبری نیز نتوانست به سخنان درشت برخی بزرگواران در جمعهها مؤثر افتد و نرمی و عطوفتی را در سخنانشان جاری کند.
توصیه مقام معظم رهبری این است که امامان جمعه نه تنها بر طبل درشتی و تهدید نکوبند، بلکه موضعی دلسوزانه و پدرانه با همه بگیرند و در شرایط پرتنش فعلی، گسلها را در میان مردم شکنندهتر نکنند و بلکه در رفع و رفوی شکافها بکوشند. متاسفانه چنین نشد، و به خصوص در دو هفته اخیر از چندجا، خطبهها نشانی از گوشسپاری بدان توصیه و تذکر نداشت. در یک جا گروهی از بانوان با صفاتی ناخوشایند نامبَر شدند و در دیگر جا گروهی دیگر از خانمها تشویق به آتشبهاختیاری و در سومین جا، متهم به «غلط کردن» و تعبیراتی از این دست.
سؤال اینجاست: ادعا برداری در اطاعتپذیری و گوشسپاری و انقیاد مطلق، چرا نوبت به نوبت تفسیر به رأی که میشود و از قضا در بزنگاههایی که از آن، بوی عطوفت و رأفت و سهولت استشمام میگردد، انگار نه انگار انگاشته میشود!؟ و برخی تا بدانجا پیش رانده، که نه تنها به تلویحات و اشارات در آرامسازی روح و روان مردمان اعتنایی نمیکنند، حتی به تصریحات نیز بیتوجهاند.
یکسویه سخنکردن و تکتازانه تاختن و درشتگفتن بدانجا میانجامد، که گویا تصوری از مطلقانگاری و خویشتن را یکسره بر صوابدانستن، وجود فرد را در خود میگیرد و احتمالی بر خطا را هم از ذهن او میزداید؛ این را در زبان روانشناسی، «پیشگوییهای خودکامبخش» میگویند، و در زبان ضربالمثل عامه، «خودرانی و خوشرویی!»
نمیدانم زبان نرم و لیّن ـ که البته از دل نرم و سینه گشاده برمیخیزد ـ چه بدی دارد، که اصولاً بر زبان برخی کسان دشوار میچرخد؟ و بابِ رفق و مدارا و صبوری ـ که سیره پیامبر رحمت بوده است ـ چه کژی دارد، که بر پاشنه بعضی نمیگردد؟
واقعیت این است که برخی از اظهارات ائمه محترم جمعه در نمازهای جمعه آنچنان تند هستند که عملاً منجر به تحریک معترضین و پیچیده تر کردن اوضاع شده اند و این موضوع مخصوص نماز جمعه کلانشهرها نبوده و حتی در شهر کوچکی مثل آبسرد نیز متاسفانه ما شاهد چنین موضوعی هستیم.
ائمه جمعه به عنوان شخصیت هایی معنوی در شهرهای کوچک موظف هستند نسبت به تمام شهروندان و دیدگاه ها موضعی بی طرفانه،مدبرانه،با بصیرت و پدرانه داشته باشند و تبدیل به سخنگوی یک جناح و یک دیدگاه نشوند.
متاسفانه در سال گذشته و در جریان انتخابات ریاست جمهوری(حتی قبل از آن) برخی از تریبون های نماز جمعه تبدیل به ستاد انتخاباتی یک جریان مخاص سیاسی شدند و امسال که جریان مورد نظر آنها توفیق چندانی در اداره کشور به دست نیاورده آسیب آن هواداری بی جا را امسال باید کلیت نهاد نماز جمعه بپردازد و این جفای بزرگی به نظام و انقلاب بود که متاسفانه از سوی یاران به نظام تحمیل شد.
در حوادث اخیر نیز موضع گیری های تند ائمه جمعه عملاً موجب نارضایتی اکثریت مردم شده است و بسیاری از شهروندان ائمه جمعه را به توجیه بی دلیل کمبودها و نادیده گرفتن خواست مردم متهم می کنند.
توقع مردم از ائمه جمعه چیزی فراتر از موضع گیری های جانبدارانه سیاسی و آلوده شدن به بازی های جناحی است.مردم برای ائمه جمعه نقشی پدر گونه و معنوی در نظر می گیرند و براساس همین دیدگاه نیز روابط خود را با ائمه جمعه ترسیم و تنظیم می نمایند.
همانگونه که پیش تر عرض شد توقع مردم از ائمه جمعه بویژه در شهرهای کوچک ایفای نقشی پدرانه و دلسوزانه و پرهیز از بازی های سیاسی و جناحی می باشد و بطور قطع آسیب های ناشی از عدم توجه به این مهم متوجه نهاد مقدس نماز جمعه و کلیت نظام می گردد.
وظیفه ما به عنوان یک رسانه محلی امر به معروف و نهی از منکر بود و پذیرش و عدم آن نیز قطعاً با مخاطب می باشد.