در سال ۶۹ و پس از وقوع زلزله رودبار یکی از کارشناسان ژاپنی که از منطقه منجیل و رودبار دیدار کرده بود در وصف شهر منجیل گفته بود که : «منجیل در واقع شهر نبود بلکه روستای بزرگی بود که بدون رعایت هیچ یک از اصول شهرسازی رشد کرده بود!»
البته این رشد نامتوازن روستاها و تبدیل شدن آنها به شهر آن هم فقط به اعتبار افزایش جمعیت مشکل منجیل نبود و در حال حاضر حدود ۹۰ درصد شهرهای کوچک کشور در واقع روستاهای پر جمعیتی هستند که بدون رعایت اصول و ضوابط شهرسازی رشد کرده اند.
آبسرد ما هم از این قاعده مستثنی نیست و این شهر که از تجمیع و تلفیق سه روستای آبسرد،مرانک و تاسکین شکل گرفته حداقل در نیمه جنوبی آن روستایی بزرگ و پر جمعیت و بدون امکانات شهری است.
شهر آبسرد هر چند که جمعیت بسیار زیادی دارد ولی به علت عدم مشارکت و همکاری اتباع افغان (که بیش از دو سوم جمعیت شهر را در بر می گیرند) با ماموران طرح سرشماری نفوس و مسکن که هر ۱۰ سال یکبار انجام می گردد، جمعیت آن همواره کمتر از آن میزانی که هست در آمارها می آید و به همین دلیل امکانات تخصیص یافته به این شهر معولاً با جمعیت همخوانی ندارد.
البته این تنها مشکل شهر آبسرد نیست و عدم سرمایه گذاری مناسب در این شهر و فرار سرمایه ها از این شهر کوچک هم باعث شده آبسرد تبدیل به روستایی بزرگ و بدون امکانات گردد.
هم اکنون شهر آبسرد فاقد بیمارستان است،در این شهر آزمایشگاه های طبی،مرکز عکس برداری و سونوگرافی و دیالیز و داروخانه شبانه روزی وجود ندارد،شهر فاقد پمپ بنزین است و هیچ بانک خصوصی در این شهر شعبه ندارد،تقریباً هیچ یک از ادارات دولتی در این شهر شعبه ندارد و حتی شرکت برق هم شعبه خود را به گیلاوند انتقال داده و سهم این شهر از تشکیلات عدلیه فقط یک شورای حل اختلاف است که آن هم فقط دو روز در هفته به مدت چند ساعت در شهر فعال است و این تنها بخش کوچکی از کمبودهای شهر آبسرد است.
در این شهر از انضباط شهری و ترافیکی خبری نیست و هر کس به هر شکلی که دلش بخواهد رانندگی می کند،هر کس هر جا که دلش بخواهد( ولو وسط خیابان) پارک می کند و می رود و چیزی به اسم پلیس راهور در این شهر تعریف نشده و احتمالاً معاونت حمل و نقل و ترافیک این شهر کلاً تعطیل است و به همین دلیل تاکسی های این شهر به هر شکل که بخواهند و هر ساعت که بخواهند شروع به کار می کنند و هر ساعت هم که بخواهند دست از کار می کشند!
آبسرد فقط بزرگ شده ولی تقریباً هیچ امکاناتی ندارد و هیچکس نیز در پی رفع این نقیصه نیست…!
شهرداری و شورای شهر فقط به دنبال رفع مشکلات خودشان هستند و نماینده مجلس شهرستان هم که تقریباً هیچ اقدامی جهت انعکاس مشکلات و کمبودهای شهر آبسرد انجام نمی دهد و فقط در نزدیک ایام انتخابات بمنظور وعده دادن و رای جمع کردن به این شهر می آید و مسئولان شهرستان نیز تکلیفی را در این خصوص بر عهده خود نمی بینند!
در این شرائط روستای بزرگ آبسرد که از بد روزگار تبدیل به شهر شده و شهرداری آن هم از شهرداری برخی مناطق ۲۲ گانه تهران بیشتر کارمند و کارگر دارد و خود این شهرداری تبدیل به بزرگترین مانع توسعه شهر شده، باید با کمبود و نبود امکانات بسوزد وبسازد.
آری، آبسرد روستایی است که بیش از حد بزرگ شده و همه ما نیز خود را با این شرائط روستائی وفق داده ایم و خوشحال از اینکه شهری هستیم، غافل از اینکه شهری که امکانات شهری ندارد شهر نیست بلکه یک روستای بزرگ و در هم ریخته است که نه صفا و صمیمت روستا را دارد و نه شکل و شمایل و امکانات یک شهر را…!