وضعیت منابع آب کشور وارد مرحله بحرانی شده و اگر خشکسالی مداوم و سوء مدیریت در تولید و مصرف آب به شکل فعلی ادامه پیدا کند بعید نیست که بسیاری از مناطق کشور دچار ورشکستگی آبی شوند.
در حال حاضر ۸۸ درصد منابع آب کشور در بخش کشاورزی ، ۵ درصد در حوزه شهری و۷ درصد الباقی نیز در بخش های صنعت و معدن و… مصرف می گردد و فقط ۵ درصد صرفهجویی در بخش کشاورزی،می تواند بحران آب شرب در بخش خانگی را بطور کامل رفع نماید. و این در حالی است که کشور ما سالهاست که در بن بست شعار غیر کارشناسی “خودکفایی در همه چیز” گرفتار شده و منابع ارزشمند آبی کشور صرف تولید محصولاتی می گردد که با هزینه بسیار اندک قابل خرید از سایر کشورها و یا کشت در اراضی اجاره ای در سایر کشورها می باشد.
ما تنها کشوری هستیم که گندم را با آب چاه آبیاری می کنیم و به تولید گندم آبی افتخار می کنیم و این در حالی است که تقریباً ۹۸ درصد گندم تولیدی در جهان به شکل دیم است و در کشتزارهای وسیع روسیه و کانادا و ایالات متحده و آرژانتین بدون نیاز به آبیاری تولید می گردد.
ما صنایع آب بر مثل ذوب فلزات و فولاد و پتروشیمی در خشک ترین استان های مرکز کشور مستقر کرده ایم و آب ارزشمند رودخانه های کشور را صرف صنایعی می کنیم که به سهولت می توانستند در حاشیه خلیج فارس و دریای عمان مستقر شوند.
برای مثال فولاد مبارکه در اصفهان، یکی از بزرگترین مصرف کنندگان آب کشور است و سالانه ۲۷ میلیون مترمکعب آب را میبلعد و زاینده رود را تبدیل به خشک رود نموده است ، تجربه فولاد مبارکه نشان میدهد که حتی با اصلاح نسبی مصرف، نمیتوان واقعیت غلط بودن محل استقرار را انکار کرد. نمیتوان انتظار داشت مردم از یک لیوان آب صرفنظر کنند، در حالی که صنایع و کشاورزی ناپایدار، با چراغ سبز دولت، منابع آب را میبلعند. مسئولیت بحران را نباید به دوش مردم انداخت، وقتی تصمیمهای اشتباه، با سماجت در سطوح بالا تکرار میشوند.
در حوزه محصولات باغی نیز ما دریاچه ارومیه را فدای تولید سیب ارومیه کردیم و هنوز یک الگوی کشت متناسب با اقلیم ایران نداریم.
واقعیت این است که از دهه ۱۳۶۰، رؤیای خودکفایی در تولید گندم و سایر محصولات غذایی، به سیاست محوری کشور تبدیل شد. این رؤیا، بهرغم هشدارهای کارشناسان، در اقلیمی خشک و نیمهخشک و با منابع آبی محدود، به اجرا گذاشته شد.
تصور کنید در کشوری که سالهاست بحران آب از مرز هشدار گذشته، هنوز هندوانه به عنوان یک محصول فوق العاده آب پسند، در حجم بالا کشت میشود و این همه آب صرف محصولی میشود که نه کالای استراتژیک است، نه ارزآوری دارد و نه جزو سبد اصلی خرید خانوار…!
اگر قرار است صرفهجویی به راهبردی ملی تبدیل شود، باید از سطوح سیاستگذاری آغاز شود، نه از شیر آب خانهها. تا وقتی چشمانداز توسعه با واقعیت منابع آب این سرزمین انطباق نداشته باشد، ایران در حال خشک شدن باقی خواهد ماند…
