تاریخ شهر آبسرد

بدون شک شناخت و مستندسازی تاریخ هر شهری به نوعی پاسداری از هویت و فرهنگ بومی آن شهر تلقی شده و بر همین اساس نیز پایگاه خبری-تحلیلی  آبسرد آنلاین در راستای رسالت فرهنگی و مطبوعاتی خود بر آن شده که تاریخ شهر آبسرد دماوند را مستند سازد و در اولین اقدام نسبت به تاریخ نگاری این شهر با استفاده از منابع و ماخذ موجود اقدام نموده است.

با توجه به اینکه بخش عمده ائی از تاریخ شهر آبسرد بصورت تاریخ شفاهی می باشد که از طریق نقل سینه به سینه به نسل حاضر انتقال یافته بدینوسیله از کلیه عزیزانی که اطلاعات و اسنادی معتبر در خصوص تاریخ این شهر دارند دعوت می گردد که با مکتوب نمودن این اطلاعات و مستندات ما را در تاریخ نگاری این شهر یاری نمایند.

یادآور می گردد که با توجه به عدم وجود تاریخ مکتوب در شهر آبسرد متاسفانه بخش عمده ائی از تاریخ  آبسرد با افسانه و خیال درآمیخته که پالایش واقعیات از افسانه ها خود کاری مفصل و تخصصی را می طلبد.

با توجه به مراتب فوق بخشی از آنچه که در این مطلب می خوانید برگرفته از وبلاگ استاد گرانقدر آقای محمد علوی(مرعشی مرانکی) می باشد که با اندکی اصلاح و ویرایش در متن و نوشتار تقدیم حضور خوانندگان گرامی می گردد، با توجه به اینکه این مطلب به نوعی تاریخ نگاری شهر آبسرد و محله تاریخی مرانک می باشد ،به همین علت مطالعه این مقاله را به تمامی دوستداران تاریخ آبسرد و مرانک توصیه می نماید:

بخش اول-جغرافیای شهرستان دماوند

منطقه دماوند در قسمت شمال شرق استان تهران در دامنه جنوبی سلسله جبال البرز واقع گردیده است و جنوب آن متصل است به رشته کوهی فرعی بصورت زائده جدا شده از البرز بنام کوه قرقاچ و شرق آن متصل است به فیروزکوه و ازطرف غرب متصل است به کوههای هزار دره و خجیر و سرخه حصار و شهر تهران

این منطقه بصورت تاریخی از شش بلوک مشخص تشکیل گردیده است که به ترتیب ازطرف تهران به سمت فیروزکوه عبارتند از:

  • بلوک اول جاجرود و لواسان است که در حاشیه رودخانه جاجرود به طرف ورامین میرود.
  • بلوک دوم  سیاه رود است که مرکز آن رودهن است.
  • بلوک سوم  تاررود است که مرکز آن شهرستان دماوند است و ازشمال آن ازطریق جاده هراز وصل به شهرستان آمل میگردد.
  • بلوک چهارم جمع آبرود است که از حدود چهار قرن پیش در این منطقه سابقه داشته و براساس وجود چهارصد رشته قنات احداث گردیده بود نقطه اولیه آن در محلی که اکنون اتابک علیا نام دارد بنا شده بود، مجموعه این چهار صد رشته قنات رودخانه ائی را تشکیل می داده که حدود پنجاه کیلومتر را در مسیر خود آبیاری می کرده و مازاد آن وارد دشت ایوانکی می گردیده که اکنون درحاشیه کویر جزء استان سمنان قرار دارد ، چهار قرن قبل زلزله بسیار شدیدی شهر مروانک (مرانک فعلی) و روستاهای اطراف را ویران میکند و این رشته قنوات ازبین میرود.بعد ازمدتی ازمحل این قنوات آب ها بصورت چشمه سارهای بزرگ وکوچک دریک مجموعه کوچک از دل خاک بیرون می آید که مجموع آن بشکل رودخانه جمع آبرود در می آید.روستاها و مزارعی که جزء منطقه جمع آبرود قرار دارند اول دشت وسیع همند آبسرد است که حدود چهل کیلومتر مربع وسعت آن است از زیرمزرعه صالح آباد شروع  میگردد و تا مزرعه خسروان و جابان ادامه دارد و تا دوره قاجاریه محل جنگ و لشگرکشی آغامحمدخان و حسین قلی خان پدرش با زندیه بوده است و به همین علت مناطق جمع آبرود و ابرشیوه مردمانش از بازماندگان خزری ها و لرها و اصفهانی ها هستند جالب توجه این است که نام جابان مربوط به سرداری میباشد که در زمان سلطنت آذرمیدخت ساسانی بعلت غفلت در میخوارگی مغلوب خالد بن ولید سردار اعزامی از طرف عمربن خطاب گردید و چون این قریه و قریه سربندان دماوند کرد نشین است باید جمله جابان از لهجه کردی باشد( و نام همند همان نام هامون است که به بیابان هموار میگویند که مخفف آن شده همند) بعد بترتیب آبسرد( که درتاریخ طبرستان معروف به اوسر یا آبسر است) و مرانک ( که مروانک یکی از اسامی باربد است )،تاسکین،اهران،وادان،فیلان،کردر،کوهان،کیلان،ساران و چند مزرعه دیگر در دره ائی تنگ در مسیر رودخانه جمع آبرود به ایوانکی استان سمنان وصل می گردد.
  • بلوک پنجم تشکیل گردیده است از روستاهای عین ورزان که نام حقیقی آن عین(چشمه) ورسان(سروهای کوهی) است چون در قدیم دربالای کوه های این روستا جنگل اورس یا سروکوهی که به لهجه دماوندی به درخت اورس (وَرس) می گفته اند در کنار آن چشمه ائی بوده که هنوز هم هست و آب روستا را تامین می کند به آن می گفته اند عین ورسان که در طول زمان به عین ورزان و نهایتاً آئینه ورزان تبدیل شده است (از آن جنگل در حال حاضر فقط یک تک درخت اورس بر روی کوه آینه ورزان بازمانده است و با اندکی دقت می توان آن را از همه جای شهر آبسرد دید) و جابان،سربندان،لومان،زان، سرخه ده و کلاک مشهد،رودافشان و سید آباد است که مرحوم حاج میرزا علی نقی مرعشی  فرزند حاجی میرزا تقی این روستا را بین چهار فرزندش حاج سیدیوسف و حاج میرزا رضا و حاج میرزا علی اصغر و حاج سید تقسیم کرد و یک دانگ آن را وقف ایام عاشورای حسینی کرد و یک دانگ دیگر را وقف اولاد ذکور فقیر نمود و روستاهای آرو ، یهر، مومج ،هویر مجموعاً به آنها ابرشیوه می گویند که تصور می شود بعلت اینکه دردامنه البرز قراردارند رطوبت هوای این مناطق بیشتر از سایر نقاط دماوند میباشد و معمولاً هوای آن ابری می باشد به این نام خوانده شده است.
  • بلوک ششم فیرورکوه است که خود بخش بزرگی است.

بطور کلی از منظر تاریخی در ناحیه دماوند( با محاسبه لواسانات) حدود چهاربخش و بیش از ۲۵۰ روستا وجود دارد،سه جاده مواصلاتی ترانزیت متصل به استان های مختلف کشور در این منطقه وجود دارد که اولین آنها جاده تهران فیروزکوه است که دماوند را به مازندران و گلستان و خراسان وصل میکند،دوم جاده هراز است که بشکل بالا همین کار را میکند سومین جاده از جاده تهران فیروزکوه منشعب میشود بلوک جمع آبرود (آبسرد) دماوند را به ایوانکی و گرمسار و جاده خراسان وصل میکند که از طرف شرق جزء استان سمنان است و از طرف غرب به ورامین می رود.

بخش دوم-تاریخ و جغرافیای آبسرد و مرانک

 جغرافیای مرانک

… و مرانک (در) مرکز جمع آبرود قرار دارد که وسعت آن از غرب به شرق ۱۰ کیلومتر و از شمال به جنوب حدود ۹ کیلومتر مجموعا ۹۰ کیلومتر مربع می باشد که تقریبا ۹ هزار هکتار زمین را در بر داشته که در این قسمت از شمال به جنوب بترتیب اول همند و بعد روستاهای فعلی آوسر (شهر آبسرد) و مرانک،تاسکین،اهران،وادان ،کوهان،کیلان،ساران،زان و لومان که بصورت زائده (مانند آپاندیس) قرار دارد و هم اکنون زمین های منطقه در شمال و غرب مرانک نامهای شاه خوران و زندانک و ارگ و نقاره خانه و تیپ خانه دارد و در جنوب آن حصارک که مخفف قلعه می باشد و در شمال شرقش «زرشکدار» و «درحصار» جنب بقعه سیدگتمیر قرار دارد که اگر از دامنه های تپه حصارک ملاحظه شود بخوبی دیده میشود که بقعه های تاسکین و اهران  و گتمیر در یک مربع بزرگ قرار دارند که جنوب مرانک تپه های حصارک است و در جنب بقعه سیدگتمیر زمین «درحصار» نام دارد که در مالکیت خاندان مرعشی بوده است و معلوم می شود در این محل شهر نسبتا بزرگی بوده  که محصور بوده  که داخل این حصار اکنون محلات آبسرد و مرانک و تاسکین و اهران قرار دارند که مرکز تخت نشین ییلاقی امیران مرعشی حاکم در مازندران و دماوند و فیروزکوه بوده و املاک این منطقه در مالکیت و قدرت فرزندان میرمطهر شاهمیران مرعشی ملقب به سید گتمیر نوه امیر عبدالله و دائی زاده و شوهر خواهر شاه عباس صفوی بوده است…

در طفولیت من حدود ۷۷ سال قبل حضرت آیت الله میر علی اکبر علوی مرعشی در مرانک انبار کاهی میساختند  که در قعر زمین به سنگ قبری که روی آن نبشته شده بود آرامگاه «رستم ولد اسفندیار مروانکی» سنه الف یعنی هزار برخورد نمودند که معلوم میشود مربوط به ۴۳۰ سال قبل و عهد صفوی بوده و بعداً معلوم شد که نام مرانک «مِروانک»(mervanak) که حرف م را باید با کسر زیر خواند که یکی از اسامی باربد عهد باستان است.

مرانک در گذر تاریخ

درتاریخ نوشته شده است «…مسمغان حاکم دماوند به حسن بن زید پیوست و ابتدا دماوند و فیروزکوه و سپس باتفاق مازندرانی ها دیلم و گیل و ساری را تسخیر و سپس گرگان را تسخیر کردند…»،اینجاست که سرگذشت مروانک و یا مرانک از تاریخ گذشته جدا و به علویان زیدی و بعد به علویان مرعشی پیوند خورد.

چند مطلب در این ماجراها با اهمیت است اول اینکه چگونه حاکمان و جاسوسان عباسیان که طاهریان عامل آنان بودند نتوانستند به مقاصد (استقلال طلبانه)مردم کلاردشت و رویان و چالوس و دیلمان که جزء نقاط سوق الجیشی عباسیان بودند پی ببرند؟

علت اصلی فریب حاکمان و گماشتگان خلفای عباسی آن بود که درحالیکه می بایست حسن ابن زید از راه رشت به قزوین می رفت تا به ری برسد به علت آنکه در معرض ضدجاسوسی عباسیان قرار میگرفت و  این راه باضافه راهی بود بس طولانی وخطرناک ،لذا ایشان از راه کناره دریای مازندران به طبرستان رفت و وقتی به رویان رسید و خطبه بنامش خواندند عامل طاهری موضوع با این مهمی را نفهمیده بود!مطلب مهم دیگر این بود که  مازندران آن روزگار از طریق دماوند به تهران کنونی راهی نداشت که به ملک ری برسد ولی یک کوره راه باستانی جنگلی که از آثار زمان آشوریان در دل جنگل ها بود وجود داشت که معروف به  دروازه خزر بود،که از کنار جمع آبرود و مروانک یا مرانک امروز به ایوانکی ختم میگردید و از ایوانکی بطرف غرب به ایالت ری وصل میشد و از طرف شرق به خراسان می رفت و  یگانه راه طبیعی و روستائی مواصلاتی دماوند بود واکنون هم آثار این راه مرمت واسفالت شده و وجود دارد.

و بدین ترتیب حاکمان اولیه شیعی مذهب از طریق کوره راه مازندران-ایوانکی به منطقه آبسرد رسیدند و چون این منطقه را مناسب برپائی دارالحکومه یافتند و موقعیت آن نیز راهبردی و استراتژیک بود لذا نسبت به تاسیس یک ارگ با چهار قلعه در این منطقه اقدام نمودند.

تبار شناسی مردمان آبسرد

ملیت خاص و خالص در ولایت دماوند بعلت کثرت جنگهای مختلف و هجوم اقوام گوناگون کم است چون درطول زمان این  محل و منطقه رزمگاه جنگی بوده و محل مرانک(مروانیک-mervanik) نیز شهری نظامی بود و همیشه ساکنین اولیه آن قلع وقمع می شدند و ساکنین جدید جای آنها را می گرفتند درطول تاریخ در این نقطه بخصوص تا اول سلسله قاجاریه اکثر مناطق دماوند امروز از بازماندگان لشگرکشی های زندیه و قاجاریه هستند!

برای مثال اهالی روستای وادان ازبازماندگان قوم لر هستند و اهالی کیلان اصالتاً ملایری هستند و اهالی بومی آبسرد از قهدریجان اصفهان و اهالی جابان و سربندان کرد زبان هستند و منطقه سیاه رود به مرکزیت رودهن و بومهن ترک زبان هستند و سید آباد و آرو و یهر و مومج مازندرانی هستند.

همانطور که در زمان قدیم در گیلان مرکزیت وجود نداشته و لاهیجان و منجیل مرکز شرق و غرب گیلان بوده اند و مازندران نیز به همین ترتیب بوده،در بلوک دماوند نیز مرکزیت شرق در لواسانات و مرکزیت غرب درجمع آبرود (شهر نظامی مروانک) بوده است و در زمان صفویه بعلت دو عامل مهم شهر کنونی دماوند مرکز دماوند گردید:عامل اول زلزله وحشتناک و خرابی و نابودی شهر مروانک بوده است و عامل دوم پیدایش تهران بصورت شهری جدید در زمان شاه طهماسب.

بطور کلی منطقه دماوند چه در زمان حکومت علویان زیدی و چه درحکومت مرعشیان قوامییه باز به دو علت پایتخت دوم آنها بوده است علت اول مالاریا خیزی و هوای شرجی تابستان های مازندران بود لذا حکومت ها به آب و هوای خنک و لطیف دماوند احتیاج داشتند و علت دوم چون درآن دوران دماوند جزء ولایت مازندران محسوب می گردید و در محل سوق الجیشی کناره رودخانه جمع آبرود متصل به ایوانکی و در نتیجه از راه قمیس(سمنان) به خراسان و از طریق گرمسار به شهرری، هردو محل های تحت سلطه عباسیان و بعد مغول ها بود میبایستی شدیداً تحت کنترل باشد و به همین علت محل سکونت ییلاقی خاندان مرعشی های مازندران محل ییلاقی جمع آبرود دماوند و درجایگاه شهر قدیمی مرانک بوده.

به عبارتی قرار گرفتن مرانک در کنار جاده ایوانکی و تسلط آن بر دره ژرف جمع آبرود(رودخانه کیلان)دلیلی بر تشکیل این شهر بوده است.

جغرافیای روستای آبسرد(اوسر یا آبسر)

آنچه که ما اکنون به عنوان آبسرد می شناسیم در واقع هسته اولیه آن در محلی که اکنون لات اتابک(مسیل اتابک)قرار دارد بنا شد ولی به دو علت این روستا به محل فعلی نقل مکان کرد:اول اینکه مسیل اتابک منطقه ائی سیل گیر بود و در حال حاضر نیز در مواقع بارندگی شدید این منطقه مستعد آبگرفتگی می باشد و دوم اینکه با توجه به وجود قنوات پر آب مرانک که در واقع مرکزیت منطقه را بر عهده داشت ساکنین اولیه روستای آبسرد ترجیح دادند خانه های خود را در محل مظهر قنات ها(روی زمین آمدن آب قنات ها)بنا کنند لذا این مردم روستای جدیدی را در محل قلعه کهنه ( شرق و جنوب بقعه سید گتمیر) و بعدها به محل قلعه جدید (پشت مسجد جامع فعلی آبسرد-مسجد ولی عصر )بنا نمودند و چون این محل در ابتدای یا سر آب قنات های مرانک بود به محله یا روستای آبسر(سر آب)نامیده شد.

البته این روستا تا چند سال قبل نیز رسماً از مرانک جدا بود ولی در سال ۷۵ با تاسیس شهر آبسرد مرانک و آبسرد و تاسکین در قالب یک شهر با هم ادغام شدند و آبسرد فعلی پدید آمد.

بطور کلی تا دهه ۳۰ خورشیدی تمام باغات و اراضی کشاورزی آبی منطقه در حاشیه رودخانه جمع آبرود و سر شاخه های آن شامل لات اتابک و پی رودخانه مرانک و لات لمسار متمرکز بود ولی با ورود تکنولوژی چاه عمیق به ایران کلیه دیمزارهای شمال شهر و دشت های هومند مرانک و آبسرد و کوهان و زان به زیر کشت آبی رفت و برای اولین بار دشت های شمالی شهر مورد کشت و زرع قرار گرفت.

شکل گیری محلات نوین شهر آبسرد نیز سابقه ائی حدود ۴۰ ساله داشته و مربوط به تحولات بعد از انقلاب می باشد و تا قبل از آن و حتی تا همین ۲۰ سال پیش نیز کمتر کسی در آبسرد تمایل به سکونت در محلات شمالی شهر و شهرک های گلایول و لاله داشت و اغلب اهالی ترجیح می دادند در محلات قدیم (اطراف مسجد جامع و سرقنات و مرانک) ساکن باشند.

 منبع: وبلاگ مرانک دماوند در تاریخ تمدن ملت ایران-استاد محمد علوی(مرعشی مرانکی)

اصلاح و ویرایش: پایگاه خبری-تحلیلی آبسرد آنلاین