هر چند روستاهای آبسرد و مرانک و تاسکین در سال ۷۵ با تجمیع شدن در یکدیگر تبدیل به یک شهر شدند ولی این شهر نوبنیاد تا اواخر دهه ۸۰ واقعاً شکل و شمایل روستایی داشت و حتی در حال حاضر نیز محلات مرانک و تاسکین شکل روستایی خود را تا حد زیادی حفظ کرده اند.
همین شهر شدن بی مقدمه یک روستا (و به عبارت بهتر سه روستا) تا زمان حاضر نیز تبعات منفی خود را داشته و به نوعی موجبات عدم توسعه این شهر-روستا را بوجود آورده است.
با توجه به اینکه ملاک و معیار شهر شدن روستاها در ایران صرفاً «معیارهای جمعیتی» و تعداد سکنه دائمی یک منطقه می باشد و تقریباً اصول شهرسازی و وجود زیر ساخت ها هیچ نقشی در شهر شدن یک روستا ندارد ما در اغلب این روستاهای شهر شده با مشکلات زیر ساختی اساسی مواجه هستیم.
از کوچه های باریک و تو در تو گرفته تا خانه های خشت و گلی و وجود مراکز نگهداری احشام در وسط بافت مسکونی و رفت و آمد ماشین آلات کشاورزی اعم از تراکتور و تیلر و کمباین در سطح شهر و حتی تردد آزادانه احشام در وسط شهر (که خوشبختانه این فقره در آبسرد چند سالی است در آبسرد مشاهده نمی گردد) و… همه و همه معضلاتی است که بواسطه یک شبه شهر شدن روستاها بوجود می آید.
شهر شدن فقط به معنی ساخته شدن ساختمان های چند طبقه با نمای سنگ و آجر نسوز نیست،شهر شدن یک روستا به معنی ایجاد چند خیابان پهن و بلوار در کنار انبوهی از کوچه پس کوچه های تنگ تو در تو و بن بست نیست،شهر شدن یک روستا به معنی تاسیس چند بانک و فروشگاه زنجیره ایی نیست.
این شهر زیر ساخت می خواهد،کوچه های و خیابان های استاندارد و اصلاح هندسی شده می خواهد،نوسازی بافت فرسوده و شبکه دفع فاضلاب می خواهد، این شهر بیمارستان و درمانگاه و امکانات بهداشتی و درمانی مجهز قابل قبول و پاسگاه پلیس راهور می خواهد و… و این در حالی است که این شهر حتی یک میدان میوه و تره بار دائمی برای تامین ارزاق مردم در چهار فصل سال هم ندارد!
حتی این شهر با گذشت چند دهه از زمان تصویب و ابلاغ طرح جامع-تفصیلی آن صاحب یک طرح جامع و تفصیلی منطبق به مقتضیات زمان حاضر نبوده و فاقد سند چشم انداز اقتصادی و اجتماعی می باشد!
شهر آبسرد هر چند برخی از امکانات اولیه یک شهر را دارد ولی متاسفانه هنوز برخی از محلات این شهر بویژه در بخش های مرکزی و جنوبی شکل و شمایل روستایی داشته و هنوز هم بناهای فرسوده خشت و گلی در آن به وفور دیده می شود و کوچه های باریک تو در تو بعضاً خاکی در این شهر کم نیست.
شهر آبسرد با اینکه سالهاست شهر شده ولی هنوز از داشتن منابع پایدار درآمدی محروم می باشد و هنوز اندیشه های حاکم بر این شهر متعلق به چند دهه قبل بوده و تصمیم گیری ها همانند روستاهای کوچک بصورت طایفه ایی صورت می گیرد و هیچ گوش شنوایی برای شنیدن پیشنهاد و نصیحت در این شهر وجود ندارد.
هنوز هم بزرگان این شهر بر اساس ملاک و معیار “منافع شخصی و طایفه ایی” برای این شهر نسخه می پیچند و اگر چیزی به نفع ایشان نباشد ولو اینکه به نفع تمام مردم شهر هم باشد ، با آن مخالفت نموده و حتی اگر بتوانند در تحقق آن امر کارشکنی و اخلال هم خواهند کرد.
بزرگان و مسئولان شهر آبسرد اگر قرار است که این شهر را همانند یک شهر واقعی اداره کنند لازم است همانند مدیران یک شهر بزرگ و واقعی فکر کنند و به جای تصمیم گیری درون محفلی و بسته و طایفه ایی از نظرات و پیشنهادات و انتقادات تک تک شهروندان و دلسوزان این شهر اعم از بومی و غیر بومی استفاده کنند و شهر را ملک موروثی خود ندانند.
و مخلص کلام اینکه؛
تا زمانیکه شهر آبسرد با تفکرات باز و جدید اداره نشود،این شهر چیزی جز یک روستای بزرگ نخواهد بود