سیاه چاله یارانه پنهان

برای مهاجرین افغان ، ایران کعبه آمال و بهشت موعود است، در ایران همه چیز مطابق میل مهاجرین افغان است؛جایی که در آن نه خبری از مالیات و عوارض سرانه اقامت است و نه خبری از بگیر و ببند لب مرز و نه خبری از کمپ های مخوف مهاجرین، جایی که کار فراوان است و درآمد عالی و از همه مهمتر برخوردار از انواع یارانه های آشکار و پنهان،جایی که یک مهاجر می تواند در پناه خیل میلیونی هموطنان از وطن گریزان خود از انواع یارانه بهره مند شده و در حالیکه به مدد یارانه هنگفت نان،مواد غذایی ،انرژی ،بهداشت،آموزش،حمل و نقل،امنیت و… می تواند یک زندگی نسبتاً خوب و مرفه برای خود و خانواده عموماً پر جمعیت خود ایجاد نماید، فرصت های شغلی را از جوانان ایرانی ربوده و به راحتی مافیای اشتغال در حوزه های ساختمان و صنعت و معدن و کشاورزی بوجود بیاورد و در انتها نیز میزبانان سخاوتمند ایرانی خود را به مهاجرستیزی متهم نماید.

واقعیت این است که ۹۹.۹۹ درصد اتباع افغان ساکن در ایران در واقع مهاجرینی هستند که به طلب زندگی بهتر و درآمد بیشتر به ایران آمده اند و تعداد بسیار اندک و انگشت شماری از ایشان به معنی واقعی کلمه «پناهنده» می باشند و لذا ما نباید «مهاجر» را با «پناهنده» اشتباه بگیریم و دچار خلط مبحث شویم.

پناهنده از ترس جان خود و یا خانواده اش به کشور دیگری پناه می برد و مهاجر به دنبال شرائط اقتصادی و اجتماعی بهتر به کشور دیگری هجرت می کند و این دو با هم متفاوت هستند لذا نوع برخورد با این دو هم باید متفاوت باشد.

از سوی دیگر در حالیکه کمر اقتصاد ایران زیر بار پرداخت انواع یارانه های آشکار و پنهان غیر هدفمند در حال شکستن است ، بخش بزرگی از این یارانه ها در سیاهچاله جیب مهاجرین فرو می رود.

برای مثال در همین شهر آبسرد ما حدود ۸۵ درصد یارانه نان مستقیم به اتباع پرداخت می شود و بسیاری از ایشان حتی با خرید انبوه نان و خشک کردن نان از آن به عنوان غذای مرغ استفاده می کنند،ما همین وضعیت را در یارانه آب،برق،گاز،بنزین و گازوئیل،حمل و نقل،بهداشت و درمان،آموزش،امنیت و خدمات شهری و روستایی شاهد هستیم.

در مثالی دیگر؛ اغلب دانش آموزان افغان بدون پرداخت ریالی بابت سرانه آموزش ، یک پایه تحصیلی را که قاعدتاً باید یک ساله طی شود را با نمراتی افتضاح در دو سال می گذرانند(!) و در انتها نیز پس از چندین سال اتلاف وقت و منابع ، تحصیل را نیمه کاره رها می گذارند و عملاً هزاران میلیارد ریال بودجه این مملکت را به هدر می دهند، همچنین هزینه عدم رعایت بهداشت جمعی و فردی اتباع و یا هزینه زاد و ولد خارج از کنترل اتباع افغان را باید نظام سلامت ایران بپردازد و درمانگاه های شهرهایی مثل آبسرد باید همواره مملو از مهاجرین افغان باشد.

در بحث مسکن نیز ما همین مشکل را داریم و در حالیکه دولت با انواع اهرم های مالی و تشویقی به دنبال حل معضل مسکن جوانان ایرانی است ، آنچه که باید سهم جوان ایرانی باشد به سهولت نصیب مهاجرین افغان می گردد.

شاید یکی از دلایل عمده تمایل به فرزندآوری نامتعارف در بین اتباع افغان همین برخورداری ایشان از انواع یارانه های پنهان و آشکار است ، چرا که فرزند بیشتر یعنی بهره مندی بیشتر از یارانه و در انتها نیز افزوده شدن به تعداد نیروی کار و درآمد خانوارهای افغان

با این شرائط لازم و ضروری است که دولت با هدفمند نمودن یارانه ها و قطع پرداخت یارانه پنهان و آشکار به اتباع افغان ، نسبت به اخذ عوارض و سرانه اقامت از تمامی اتباع اعم از خرد و کلان و پیر و جوان اقدام نموده و صرفاً پس از دریافت سرانه اقامت و مالیات شغلی و عوارض سکونت در شهرها و سرانه آموزش و بهداشت و درمان و انرژی و امنیت و… به ایشان مجوز اقامت اعطا نماید تا هم اقتصاد ایران از سیاهچاله یارانه های بی هدف رهایی یابد و هم مهاجرین افغان به بازگشت به سرزمین خود ترغیب و تشویق شوند.

نوشته ایجاد شد 737