بامداد روز یکشنبه ۲۶ فروردین و ساعاتی پس از حمله گسترده موشکی و پهپادی ایران به مواضع اسرائیل در سرزمین های اشغالی نرخ دلار برای ساعتی از مرز ۷۰.۰۰۰تومان فراتر رفت و رکورد جدیدی را برای نرخ برابری ریال و دلار برجای گذاشت که البته با توجه به پیش بینی کاهش تنش های سیاسی بنظر می رسد نرخ ارز به سرعت روندی کاهشی به خود گرفت و در میانه روز بار دیگر به کانال ۶۷.۰۰۰تومان که البته این رقم نیز در نوع خود یک رکورد محسوب می گردد باز گشت.
با این حال و علیرغم عقب نشینی نرخ ارز،از آنجا که نرخ دلار آمریکا در یک سقف شکنی تاریخی از مرز روانی ۷۰.۰۰۰تومان فراتر رفت این احتمال وجود دارد که در آینده نچندان دور و در سایه سیاست های نسنجیده دولت سیزدهم دلار بار دیگر قله ۷۰.۰۰۰تومانی را فتح کند و عزم خود را برای گرفتن قله ۱۰۰.۰۰۰ تومانی هم جزم نماید!
هر چند آقای رئیسی در مقام رئیس جمهور ایران نرخ این روزهای دلار را عدد سازی عدد سازان می داند و در یک سیاست قدیمی و نخ نما شده گناه افزایش نرخ ارز را به گردن دلالان فریب خورده و فضای مجازی و معامله گران وابسته به غرب و… انداخته و با این بهانه از زیر بار مسئولیت فرار می کند ولی خود ایشان هم خوب می داند که نرخ ارز در بازار آزاد آئینه تمام نمای اقتصاد این کشور است و شاید که این نرخ اندکی حباب داشته باشد ولی بخش بزرگی از آن واقعی و مبتنی بر واقعیت های اقتصادی کشور است.
ما چه بخواهیم و چه نخواهیم و چه دوست داشته باشیم و چه دوست نداشته باشیم دلار آمریکا هم اکنون ارز شاخص بین المللی و معیار تبادلات ارزی کلیه ارزها و حتی رمز ارزها محسوب شده و حتی در بازارهای تهاتری نیز مبنای ارزش گذاری کالاهای مورد معاوضه همین دلار آمریکا است.
از سوی دیگر در یک دهه گذشته دلار آمریکا در ایران بیشتر از اینکه یک ارز خارجی باشد همانند یک جنگ افزار عمل کرده و تبدیل به مهمترین اسلحه در جنگ نرم اقتصادی شده و هدف خود را معیشت و زندگی مردم ایران قرار داده است و در آن سوی میدان نیز سیاست های غلط ارزی و اقتصادی دولت ها در ایران باعث تشدید اثرات منفی این جنگ افزار شده است.
متاسفانه دولت های قبلی و همچنین دولت کنونی با تکیه بر دو راهکار اشتباه حذف دلار و جایگزینی ارزهای ملی در مبادلات تجاری راه را به بیراهه رفته و عملاً خود را درگیر یک بحران خودساخته نموده است چرا که دلار مبنای ارزش گذاری سایر ارزها است و قابل حذف شدن نیست و مبادله با پول های ملی نیز به نوعی خودفریبی و دستکاری صورت مساله می باشد.
چینی ها،روس ها،هندی ها و حتی افغان ها ابتدا ارزش کالاهای خود را به دلار می سنجند و بعد آن را با ریال مبادله می کنند ضمن اینکه باتوجه به کاهش شدید ریال حتی چینی ها و هندی هم تمایلی به تجارت با پول های ملی ندارند و ترجیح می دهند به جای ریال بی ارزش یورو و پوند و ین ژاپن بگیرند.
دولت ما باید بداند( که احتمالاً بهتر از من و شما می داند) که ما در یک جنگ تمام عیار اقتصادی هستیم و تحریم ها نیز تا اینجای کار کارآمدترین اسلحه غرب در این جنگ بر علیه ایران بوده اند و اولین گام برای خروج از این وضعیت جنگی نیز در پیش گرفتن سیاست تنش زدایی و مذاکره و مصالحه عزتمندانه با غربی ها می باشد و تا ما نتوانیم در عرصه سیاست به تعادل و تعامل با همه کشورها برسیم امیدی به خروج از بحران ارزی وجود ندارد.
هر چند با شرائط فعلی و با توجه به اینکه دولت ارزشی سیزدهم تمایلی به بهبود روابط با غرب و همچنین اصلاح ساختار معیوب اقتصادی کشور و تقویت ریال ندارند لذا بنظر می رسد در این جنگ ارزی ما از هم اکنون باخته ایم و دلار هم راه سخت و زیادی تا قله صد هزار تومانی ندارد!